ببخشید از ترس گیر دادن هاش دیروز پیام ندادم..
اره همدردیم.. و درد بدیه واقعا
من چون مرد هستم و میرم سرکار.. اون زمانها که خونه نیستم اعصابم آروم تره ولی وقتی خونه میام.. انگار اسیر گرفته باشه. تو خونه زندانیم.. به زمین و زمان شک داره.. حتی به خواهرش با من شک داشت.. میگفت با اون در ارتباطی.. باور کنید یه پیام بهش نداده بودما.. زندگی برام جهنم شده