2777
2789
عنوان

شما باشين چه برخوردي ميكنين؟

444 بازدید | 34 پست

شوهرم از سر كار اومده (ديرم اومد)،بعد ديدم خيلي كلافه س ،گفتم چيزي شده؟گفت اعصابم خورده ،گفتم چرا؟ميگه هيچي ،گفتم مگه ميشه هيچي ،چي شده ؟ميگه تو چيكار داري😳منم اخمامو كردم تو هم اومدم تو اتاق به قصد خواب ،حالا اگه خودش بود ديوونه م ميكرد ،ميدونم كه مشكل و اعصاب خورديه كاريه اما چرا بايد اونطوري جواب بده 😑

نميدونم ولي تمااام روانشناسا تمااام كليپاي اموزشي زنو شوهري اينستا ميگنننن اين جور وقتا اصلا سعي نكنيد پاپيچ همسرتون شبن حتي بهش محبت كنيد 

بايد بزارين مردا تنها باشن

👈🏻👈🏻👈🏻لايكم نكنيد لطفا👉🏻👉🏻👉🏻👉🏻

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

با مردا موقعی که خسته و گرسنه ان نباید حرف زد اصلا. حق با اونه😐

کارشان تفکیک است : زن را از مرد، عقل را از بدن، انسانیت را از جامعه...////////////////////////    آلبر کامو / یادداشت ها:  با مرگش شادی وصف ناپذیری شروع میشد اما عذاب همین است:«آنها بموقع نمی میرند.».  

نباید این همه پا پیچش میشدی😒😓

همسرمهربونم💏چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل بیست سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ..زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ..بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم ..💏

من کلا چون خودم بدم میادیکی صدباربپرسه چیشده وگیربده بهم ..

براهمین هیچوقت گیرنمیدم/: ترجیح میدم تنهاباشم وباخودم کناربیام ..

بنظرم نبایدگیرمیدادی یبارپرسیدی دیدی نمیخواد جواب بده مشغول کارمیشدی بعدش خودش میومد میحرفید ادما خیلی وقتانیازبه تنهایی دارن ... 

من امیدم به خدا بعد خدا هم به خداست(:❤
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792