2777
2789
عنوان

مادرشوهرم بازم بی عدالتی کرد؟خسته شدم از فرق گذاشتناش

| مشاهده متن کامل بحث + 232 بازدید | 57 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

باید دوستانه و لا به لای حرفات اشاره کنی که مشکلی پیش نیاد. مثلا اگه در مورد هدیه بچه جاریت حرفی زد با لحن شوخی بگو خوش به حال نی نیش! مثلا میگما
خدا با ما نشسته چای مینوشه······
من کلا ذاتم اینجوریه که حرفمو تو لفافه نمیپیچم تحویل بدم که طرف آیا بفهمه آیا نفهمه.مستقیم میگم از چی ناراحتم که بعدا نتونن خودشونو بزنن به اون راه.مثلا همسر من ارشد قبول شد خواهراش تبریک نگفتن.تقریبا دو هفته قبلش تولد خواهدش بود که مادرشوهرم یه هفته تمام هرروز میزنگید به ما که یادتون نره تبریک بگید.خلاصه منم ناراحت شدم و مادرشوهرم که زنگ زد خیلی رک بهش گفتم شما فقط بلدی مارو تحت فشار بزاری که بزنگیم و تبریک بگیم زورتون به دختراتون نمیرسه.کلی توجیه کرد که سرکار بوده و اینا گفتم شوهره منم کار میکنه چه ربطی داره مگه یه تماس تبریک چقدر طول میکشه.بعد گفت شوهرت 5 سال پشت هم ارشد قبول شده واسه همین دیگه طبیعیه قبولیش و دخترا بخاطر همین نزنگیدن تبریک بگن.منم گفتم خوب دختر شماهم 30 و چندساله بدنیا اومده اما داداشش هرسال داره بهش تبریک میگه.چه ربطی داره چون چندسال قبول شده پشت هم تبریک نگن؟خلاصه دید حق با منه کوتاه اومد و دختراشو مجبور کرد بزنگن تبریک بگن.البته تبریک اونا واسم مهم نبود اما خواستم بدونه که ما گوشامون دراز نیست
خداوندا کاری کن دانسته یا ندانسته چیزی را که میشکنم دل کسی نباشد...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز