من مدتها این مشکل رو داشتم ، به شوهرم التماس میکردم منو ببره بیرون ، ولی الان یه راهی پیدا کردم بدون التماس راحت می ریم بیرون ، قبلا خیلی دعوا هم میکردیم سر این موضوع
توی ساختمون با یک خانمی دوست شدم باهاش میرفتم پیاده روی ، بعد از قصد شبها هم می رفتیم، کم کم هم شوهر اون دنبال ما راه افتاد هم شوهر من ، از اینجا فهمیدم که نباید التماس کنم بهش ، باید خودم راه بیفتم ، مثلا با خواهرم قرار می زارم جایی برم (خرید یا تفریح) شوهرم میگه خودم میبرمت یا منم باهات میام ، منظورم اینه که نه بهش گیر بده نه التماس کن که همراهیت کنه ، شاید اینکار به تو هم جواب بده
اصلا همراهیت هم نکرد خودت برو ، به خودت حال بده ، بگو من یک هفته خونه موندم دلم پوسید ، حالا تو خونه ای من تا فلان جا میرم .
ما خودمون هم مقصریم مردها رو بد بار آوردیم ، باور کن به فکر خودمون نباشیم صد سال سیاه اینا به ما فکر نمیکنن
اینم یادت باشه مرد از زنی که بهش آویزون بشه خوشش نمیاد برای همین ما باید طوری رفتار کنیم که مستقل هستیم و حق و حقوق داریم ، اگر بچه دارید بهش بگو بک هفته من نگه میدارم دو ساعت شما نگه دارید منم کارهایی واسه خودم انجام بدم . همه ی این حرفها باید با احترام باشه البته .درسته که توی زندگی مشترک هستید ولی هر کدوم لازمه که وقتی هم برای خودتون بزارید
میدونم به ما زنها بدون شوهرهامون زیاد خوش نمی گذره ولی اگر با اصرار و پافشاری ما ببرنمون بیرون چه حالی میده آخه، وقتی ته دلش راضی نباشه.. عزیزم قلق شوهر تو پیدا کن ، خیلی دوستانه و به شیوه ی آب زیرکاهانه به خواسته دلت برس .
به قول مادر شوهرم به مردها قرص خرکن باید داد 😂😂 یعنی جوری رامشون کنی خودشون نفهمنن ، البته من اوایل زندگیم کلی کشمکش داشتم با ایشون ولی الان زندگیم ارومتره ، به این نتیجه رسیدم که تفاهم به این معنی نیست که هرچی من خوشم بیاد اونم خوشش بیاد ، بلکه درک خواسته های اون با وجود اینکه خواستش مطابق من میل نباشه ، همینطور اون باید متقابلا منو درک کنه .. نیازهای منو بشناسه، گاهی هم نیازه که برای مرد فیلم بازی کنی و دلیلی نداره احساس واقعیتو بهش نشون بدی
نکته آخر و خیلی مهم ، در زندگی با شوهر باید سیاست داشته باشی تا در آرامش به اهدافت برسی ، اتفاقا اصلی ترین شخصی که همیشه باید با احتیاط و مدارا همراه با سیاست باهاش رفتار کنی شوهر آدمه، چون قراره زمان زیادی کنارش زندگی کنی و وقت بگذرونی.