لطفا خانم هایی که تجربه طلاق داشتند وساکن تهران هستن نظر بدن

اینجور نیست

ماهیت همش یکیه

و تهران قطعا راحت تره ..از دید فرهنگی میگم

مثلا قطعا طلاق توی شهر بزرگ با روستا و شهر کوچیک فرق داره

نترس عزیزم

شما خیلی قوی هستی که داری از راه اشتباه برمیگردی

کسی که جرات داره عواقب تصمیم اشتباه رو بپذیره و ادامه نده قابل احترام هست 

دفاع از یک حرف اشتباه آیا درست و منطقیه؟

عزیزم منم همدردم با تو با گوشت و خون حس میکنم هیچ زنی دوست نداره زندگیشو تموم کنه سر هیچ و پوچ

این دوست عزیز هم فک میکنن طلاق بی آبرویی هست که همچین با افتخار میگن طلاق نداشتیم درصورتیکه طلاق برای هر کسی ممکنه رخ بده و اصلا چیز غریبی نیست و چه بسا چقدر دور و برمون می‌بینیم که تو بدترین شرایط زندگی مشترک هستن اما می‌سوزن و میسازن بخاطر حرف مردم اما من میگم چه قدر خوبه که یه زن وقتی زندگیش خوب نیست ابتدا تمام تلاشش رو بکنه و زندگیشو حفظ کنه  و بسازه و درست کنه اما وقتی وقتی واقعا تلاشش راه به جایی نداشته باشه چه خوبه شهامت این رو داشته باشه خودش رو از اون زندگی بکشه بیرون

خیلی اقایون متأهل هم دنبال دخترا هستن

برای هر رابطه ای چه غلط چه درست دو نفر لازمه 

یه خانم که طلاق گرفته هم اگر چیزی رو نخواد هیشکی نمیتونه اجبارش کنه

اتفاقا خانم های مستقل که تجربه طلاق دارن شخصیت قوی دارن 

عزیزم فک کنم  استارترهم با شما هم نظره 

دقیقا همینه 

بله درسته

من خودم طلاق گرفتم

تهران نبودم

ولی شهر بزرگ بودم

در کل طلاق به خیلی چیزا ربط داره..در واقع دلیل مهمه ..تا بتونی بگی بعد طلاق بهتره یا بدتر

واقعا نسخه ثابتی نداره

 دقیقاً منم همین رو بهشون گفتم اماظاهرا  می‌خوان بلاک کنن

خوب من تازمانی ک تصمیم بگیرم با خودم درگیر بودم .،شرایط روحیم خیلی خراب شده بود .ادمی ک میگفت نبود و خانواده اش هم همینطور انگاری یک بره تو چنگال گرگ باشی .تفاوت فکری و فرهنگی هم نگم برات ،اولش خودشون رو هم سطح ما جلو دادن بعد ک خرش از پل گذشت روی واقعیش رو نشون داد ،هر روزم عذاب بود و غم داشتم خیلی میشستم و سبک سنگین میکردم ..نکات مثبت و منفی بودن در زندگی گذشته و نبودنش رو سنجیدم دیدم مثبت های جداییم بهتره ...وفتی با پدرم تماس گرفتم اومدن دنبالم تمام درگیری هام رو گذرونده بودم .حتی دوره سوگ واری چون یک درصد هم زندگیم شبیه اونچیزی ک میخواستم نبود .وقتی رفتم منزل پدرم حس غم نداشتم و سرحال و پر انرزی دنبالداهدافم رفتم .ارشد توی رشته و دانشگاهی ک دوست داشتم قبول سدم .یه مدت رفتم سرکار مرتبط با رشته تحصیلیم ،اونم تجربه کردم و دیگه نرفتم .دنبال موسیقی مورد علاقه ام رفتم حالم عالی بود .چون غم گذشته ام رو نداشتم .حتی موقع طلاق گفتم وکیلم نره و خودم میرم امضا کنم خیلی حس خوبی داشتم انگار رهایی و ازادی خاصی و تجربه کنی ،از دست دیو و هیولا رها شده باشی کاملا..بعد از طلاقم یه مدت رفتم سراغ کوه ..و اونجا بود ک جفت حقیقیم رو پیدا کردم و برای تمام اتفاق هایی ک برام رخ داده تا من و همسرم همدیگرو ملاقات کنیم و خوشبخت باشیم خدا رو هزار مرتبه شکر میکنم ...

برای شما هم امیدوارم نهایتا  بهترین اتفاق ها براتون رخ بده 

امیدوارم طلاق نبینید و ندونید که طلاق ربطی به عقل پدر و مادر نداره

بلکه منطق پشت اون تصمیم مهمه

گاهی دانستن بهای خیلی گرونه داره و من برای شما این دانش رو آرزو نمیکنم

شما هم حتما خیلی جوانید که روی کلماتی که انتخاب میکنید دقت ندارید

کاربر عزیز استالین احسنت میگم بخاطر اینکه چقدر زیبا و دلنشین گذری زدی به شرایط قبل و کنونیت 

بعد هم تبریک میگم که الان خوشبختی و جفت واقعیتو پیدا کردی🌹

فقط یه سوال دارم چقدر مشکل داشتید که وقتی به پدرتون زنگ زدید دیگه اصلا بعدش تعلل و ترس و دو دلی و تردید بهتون دست پیدا نکرد؟

خیلی واسم مهمه منم درگیرم