ترس عجیبی دارم و میدونم درصد خیلی زیادیش برمیگرده به فرهنگ غالب خانواده وجامعه و من نظرم اینه که وقتی ادم توی زندگی به یه چرخه معیوب میخوره و مشکلات وارد این چرخه میشن وتو اکثر راه ها رو رفتی وهمش ختم شده به این که دوباره همون اش وهمون کاسه چرا باید توی زندگی بمونی که پراز استرس هست برات
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
عزیز دلم زندگی من از بیرون دل میبره ولی حال دلت باید خوب باشه واینکه مجبوری بمونی یا نه با عشق بمونی
منم متل شما بودم .ظاهر زندگیم عااالی بود .همه چی خوب ولی حال دلم خوب نبود و با هم خوب نبودیم .حالا جالبه دیگران هم حسادت میکردن ب زندگی نکبتی ..جدا شدم یک لحطه هم حس پشیمونی نداشتم .و حس و حالم بعد جدایی بهتر شد...بعد چند سال هم که واقعا قصیه برام حل شد (تگی ناخوداگاهم هم مشکل نداشتم)دوباره ازدواج کردم وخدا رو شکر میکنم برای داشتن حس خوب الانم و همه چی ..