2777
2789
عنوان

اولین باری که رفتین خونه مادر شوهر چ خاطره خوب یا بدی شد؟

| مشاهده متن کامل بحث + 4464 بازدید | 31 پست
واقعنی می گی؟😂😂😂

اره بخدا 

درمهربانی همچون باران باش که در ترحمش علف هرز و گل سرخ یکی است ...اینجا همه مجازین چه خوب باشن چه بد تا یک ساعت دیگه که تو به روزمرگی هات برسی اونا از یادت میرن ...ادب نشانه شخصیت انسانه پس با انسانی که ادب نداره بحث نکن ...اینجا عده ی زیادی هستن که میگن ما انسان دوستیم ولی به هرچیزی که مطابق میلشون نباشه توهین میکنن...به کسی که تو ۱۷ سالگی ازدواج کرده میگن بدبخت و بیچاره و چون مجبوره داره تظاهر به خوشبختی میکنه ...اینجا آدمها با حرفای قلمبه سلمبه هرچی دلشون میخواد بهم میگن ولی در نهایت مجازین و حقیقی نیستن ...
من وقتی یکی ماه بوده امدم دنیا رفتم خونه مادر شوهرم یادم نیس اون موقع چیکار کردم 😕😕😂😂

توی یک ماهگی مادرشوهرت نبوده قطعا

مخالفی باهام ریپلای نکن لطفا  #متاهل_متعهد

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

من هنوز با شوهرم دوست بودم قرار بود ماه بعدش بیان خواستگاری

تولد شوهرم بود مادرشوهرم زنگ زد واسه اولین بار دعوتم کرد

منم از دانشگاه با شوهرم رفتیم

ی دسته گل براش خریده بودم

انگار زود رفتیم هول شد شیر موز درست کرده بود ریخت رو فرش اشپزخونه

مادرشوهرم بود و مادرش و خواهرش و شوهرم و داداش کوگیک شوهرم ۷ سالشه 

کاش آدما تغییر نکنن.همیشه همونجور که بودن بمونن.
توی یک ماهگی مادرشوهرت نبوده قطعا


خاله ام بوده😂😂

بعد عروسیم ک بیچارم کرد😑

تا پا گذاشتم خونش دست گلی ک براشون گرفته بودم کوبید تو سینه ام و شروع کرد داد و بیداد و الکی گیر دادن که شوهرم ناراحت شد سفره غذا بلند کرد ک همه چیز ریخت تو خونه ،فیلم سینمایی بود برا خودش😂😂😂😂

خاله ام بوده😂😂 بعد عروسیم ک بیچارم کرد😑 تا پا گذاشتم خونش دست گلی ک براشون گرفته بودم کوبید تو ...

وااای نهههه

 چرا اخه

مخالفی باهام ریپلای نکن لطفا  #متاهل_متعهد
وااای نهههه  چرا اخه


چون دوست داشت خونه نزدیک اون بگیرم یا بهتر طبقه پایینش اما چون شوهرم کارش شهر دیگ بود من قبول نکردم که شوهرم اون شهری ک کار میکرد خونه گرفت و رفتم پیشش ،همش غر میزد مردم عروساشون دارن پیش اونا زندگی میکنن تو مثلا خواهر زاده ام بودی و اینا 

منم فقط جوابش گفته بودم اگه قرار بود تنها زندگی کنم خب چرا ازدواج کردم میموندم پیش مامانم

مادر شوهر بیشعورم گفت واسه عقدت که تو محضره میخوای بری آرایشگاه 

گفتم آره گفت خرج اضافه اس دیگه 

دوست دارم خفه اش کنم‌

و من برای زندگی تو را بهانه میکنم .....😍😍😍💓💓🙌🙌

اولین بار دعوت ک نکرده بود کلا جمعه ها بچه هاش با عروسا و داماد میان خونش من رو هم شوهرم برد اونجا،،چیزی پیش نیومد فقط خیلی سرد بودن مادرشوهر با خواهرشوهر و برادرشوهر و جاری رفتن یه گوشه سالن چهارتایی نشستن با همدیگه صحبت کردن من و شوهرمم یه گوشه دوتایی پیش هم ولی از هفته های بعد بی احترامیاشون شروع شد

اولین بار دعوت ک نکرده بود کلا جمعه ها بچه هاش با عروسا و داماد میان خونش من رو هم شوهرم برد اونجا،، ...

چ بددد 


حالا من مادر پدر شوهرم برا من کوه یخن بدا بقیه نههه

اولین بار ک رفتم خونشون خیلیییی معذب بودم  خاله و دختر شوهرمم بودن فقط خالش باهام گپ میزد

یهووو بحث اشپزی شد 

گفت دو متر پسر دادم بهش میخواد اشپزی هم بلد نباشششه باید برا خونه منم درست کنه با خنده میگفت ولی جدی چون برا من راضی نبود میخواس جلو بقیه خوردم کنه

منم با تموم معذب بودم ی لبخند کج زدم 

گفتم مامان دو شوهر دومتری تو شهرمون بووود 

ولی خب سعادت نصیب 

شما شد 

اهل اشپزی برا خونه مردمم نیستم شرمنده مث خودش با خنده گفتم 

بعد اون روز فهمید با ریزه پیزه بودنم میتونم جوابمو بدم 

خوب کردی جوابشو دادی من ک هیچوقت جواب ندادم و همش موند رو دلم کینه شده از همشون متتفرم

خیلی بده حرفی تو دلت بمونه 

ادم جوابشو جلو روشون باخنده بده خیلی بهتر ازینه بیای خونه با شوهرت بحثشو کنی و کشش بیاد 

مگه مادبا هزار امید ارزو شوهر کردیم ک تیکه و حرف بفهمیم 

[QUOTE=79424381]چ بددد  حالا من مادر پدر شوهرم برا من کوه یخن بدا بقیه نههه اولین بار ک رفتم خونشون خیلییی ...[

چی باعث شد با اینکه خانوادش مخالفن باهاش ازدواج کنی؟از خودش چقد مطمئن بودی که پشتتو خالی نمیکنه؟

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792