سلام مامانای مهربون خیلی میخوام از نطراتتون استفاده کنم پس لطفا نظر بدین
ب سختی
همش اعتراض میکنه
همسر باید ب من برسه بچه داری ب اندازه کافی سخت و طاقت فرسا هس
دیگه جونی نمیمونه یکی دیگه رو ساپورت کنم
یعنی چی؟ ناهار شام حاصر میکنم.خودمم مرتب ام.
والا بچه داری اینقدر سخته من خودم بیشتر نیاز به حمایت و محبت دارم .
من قبل دنیا اومدن بچه صبح ها بیدارمیشدم براش صبحانه اماده میکردم میخورد میرفت سرکار اما الان نمیفهمم کی میره کی میاد حتی لباساشم وقت نمیکنم اتو کنم
من دخترم هفت ماهشه ب کارام میرسم تازگیا اوایل نمیرسیدم
راستش من همسرم کار ازاد داره یه پسر سه ساله هم دارم که خیلی پر انرژیه از وقتی بیدار میشه مرتب داره اینور و اونور میره خیلی سریع باید کارامو انجام بدم و خیلی هم نمیتونم کارایی که دوست دارم انجام بدم استراحت هم ندارم وقتی هم که همسرم میاد خونه همش داره از سرو کولش بالا میره اصلا نمیذاره من و همسرم حرف بزنیم احساس میکنم از هم دور شدیم هیچ تفریحی هم نداریم لطفا بگید شماها چیکار میکنید
هرچیزی جای خودش من بچم تا ده ماهگی شب تا صبح گریه می کرد و منم کلا روزی ۵ ساعت می خوابیدم ولی شب که همسرم میموند غذا آماده بود و به خودم می رسیدم.باید برنامه ریزی کنی
تفریحتون چیه؟
من دوست ندارم بچه زندگیمو بگیره . همسرم همینطوره
واقعا چطور شماها با وجود یه بچه نمیتونید ب همسرتون برسید؟؟؟یا من خیلی آسون میگیرم یا شما خیلی سخت؛من واقعا اصلا خیلی خودمو خسته نمیکنم
سخته
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
