2777
2789
عنوان

دارم از عذاب وجدان میمیرم نمیدونم بگم بهشوهرم یانه

| مشاهده متن کامل بحث + 1275 بازدید | 65 پست
بابا زشته جلو اونهمه آدم پا میشدم یهو

اصلنم زشت نبود ،به نظرم خودت ته قلبت دوست داشتی بمونی و باهاش حرف بزنی،اصلنم به همسرت نگو به هیچ عنوان🐀😐

هيچ چيز به اندازه خرافات براي حكم راني بر توده سودمند نيست.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

حالا ازونموقع مثه خررررررر پشیمونم عذاب وجدان گرفتم.نمیدونم به شوهرم بگم یانه؟ نمیدونم بگم چه واکنش ...

نخیر عزیزم نگو گفتن نداره...اینم مثل بقیه همکارا مرد...ذهن شوهرتو منفی نکن گفتن هرحرفی نشونه صداقتو پاکی نمیشه

جان منی از این عزیزتر نمی شودجان منی و خوش به حالت که مادرت تو را مثل گوش ماهی هایی که خودش کنار دریاکشف کرده دوست داردبرایت یک مشت بوسه میفرستم باز هم هست از این بوسه های عاشقانه برایت زیاد کنار گذاشته ام تو فقط بیا بیا و مرا شادترین و عاشقترین مادر دنیا ببین
بهش علاقه داشتی یا هنوزم داری؟


اونموقع که خیییلی ولی بعد ازدواج دیگه فکرمیکردم فراموشش کردم و واقعا فراموش کردم.ولی حالا که دیدمش اصلا یه حالی شدم.

شوهرم خییییلی خوبه خیلی مرد فهمیده ایه.

حتی قبلی که باهاش ازدواج کنم میدونست با کسی دوستم یعنی خودم بهش گفتم ولی بلخره ما ازدواج کردمی(تاپیک اولم هست همه چی)

حالا ازونموقع مثه خررررررر پشیمونم عذاب وجدان گرفتم.نمیدونم به شوهرم بگم یانه؟ نمیدونم بگم چه واکنش ...

عزیزم چیزی بینتون پیش نیومده ک بگی فکرش منحرف میشه عصبی میشه و میره تو خودش 

من ی بار همچین حرفی زدم به شوهرم دستش موقع کار داشت میرفت زیر دستگاه انقد فکر و خیال کرده بود هرچیزی رو نیاید بگی ک 

ان شاالله همه روزای خوب بیاد تو زندگیشون 🌸🌸
اتفاقی نیوفتاده که!!دو تا ادم عاقل و بالغ که از قبل میشناختید همو سلام احوال پرسی کردید،فارغ از جنسی ...


آخه مگه میشه. با کدوم دوست اونهمه حرفای عاشقانه اونهمه درگیری برای ازدواج داری

اونموقع که خیییلی ولی بعد ازدواج دیگه فکرمیکردم فراموشش کردم و واقعا فراموش کردم.ولی حالا که دیدمش ا ...


پس هنوزم بهش علاقه داری

اول از هرچیز این حالو حستو تغییر بده

ببین من یه همکار مرد دارم از این پرروهاس خیلی با همه گرم میگیره با اینکه من اصلا جواب سلامشو هم نمیدم و اصلا باهاش همکلام نمیشم ولی میترسم به شوهرم بگم همچین ادمی هس تو محل کارم میگم شاید فکرای بد کنه

اومدنت یه معجزه اس خوش اومدی به زندگیم😍
این فکرای اینجوریه(وای اونموقع ها اینجوری اونجوری چشاش کاراش خاطراتش...) اینارو از خودتون دور کنین ش ...


خودمم نمیدونم.من خیلی تواین زمینه محکم بودم و واقعا از اول عقدم تا همین دوباری که دیدم حتی فکرم نکردم یا حتی و قتی فکرش میخواست به سرم بزنه سریع به شوهرم زنگ میزدم یا یکاری که بهش فکرنکنم.

اونموقع که خیییلی ولی بعد ازدواج دیگه فکرمیکردم فراموشش کردم و واقعا فراموش کردم.ولی حالا که دیدمش ا ...

ببین از اون طرف قضیه ببین اگه همسرت بگه دوست دختر قبلیم رو که عاشقش بودم خاستگاریش رفتم و به هم‌نرسیدیم رو تو بانک دیدم باهاش حرف زدم ازم پرسید ازدواج کردی یا نه. خودت شک به جونت نمیفتاد وه نکنه این خانم دوباره بهش زنگ بزنه یا قرار بزارن نکنه دوباره احساسی بشه نکنه پشیمون بشه از ازدواجش با من و هزار فکر دیگه... مطمئنا خوشحال نمیشی که افرین قایم نکردی به من گفتی ته دلت حتما ناراحت میشی و شکاک . پس نگو به همسرت و دیگه جواب اون شخص رو نده .اگه چند بار حرف بزنید دیگه نمیتونی جلوی احساست رو بگیری

شوهرت میدونه قضیشو؟ 


آره تو همون خاستگاریا بهش گفتم من یکی دیگرو دوست دارم.اونم گفت من کاری میکنم منم دوست داشته باشی و ازین حرفا بلخره میلادم خودشو کشید کنار.منم جواب بعله دادم و تموم.وواقعا هم دوسش دارم شوهرمو وراضیم.ولی حالا امروز این اتفاق افتاده دارم میمیرم از عذاب وجدان

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792