2777
2789

ده روز بود عقد کرده بودیم ،اومد خونمون یه هدیه دستش بود 

خیلی ذوق کردم موقع باز کردنش دیدم خودش هم کنجکاو ببینه توش چیه 

فهمیدم خودش نخریده ،خواستم مچش و بگیرم گفتم دوست دارم خودت بگی چیه 

یه لحظه جا خورد ،با من من گفت فکر کنم لباسه 

روح از تنم رفت 

مامانش خریده بود دست خالی نیاد ،یه بلیز که چار سایز بزرگ تر بود حتی بارداریمم سایزم نشد

هیچ وقت کنجکاوی نکنین ،بی خبری وقتی چاره نداری بهترین راهه

با توکل به خدا زندگیم ومیسازم.

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

عقدبودیم ماه رمضون بودخواهرش دعوتمون کرده بود افطاری که شوهرم کلی کادو وگل گرفته بودبرام منم خبرنداشتم

جوکر:من یه همسر داشتم زیبا بود...کسیکه بهم میگفت من خیلی نگرانتم؛همیشه بهم میگفت بایدبیشتر بخندم...قماربازی میکرد ویه عالمه هم بدهی بالااورده بود...طلبکارها صورتش رو خط خطی کردن،ماپولی برای جراحیش نداشتیم نمیتونست تحمل کنه...من میخواستم دوباره لبخندش رو ببینم،فقط میخواستم بدونه زخمهاش اهمیتی برام نداره پس یه تیغ گذاشتم توی دهنمو اینکارو کردم...میدونی بعدش چیشد؟اون نتونست منو اینجوری ببینه!ترکم کرد...قضیه برام بامزه شد..."حالا همیشه میخندم"

سلام من تازه یکماه نامزد کرده بودم شام بردم بیرون بعد اومدیم خونه ساعت 12 شد گفت برم ب ماشین سربزنم دیدم با یه کیک و شمع روشن و دست گل و یه جعبه کوچیک اومده یه گشواره توش بود 

خدایا به امید تو ...

سال ۷۸ بود بیست سال پیش

❣ دلم می خواهد یک دختر داشته باشم.❣دختری با موهای بلند مشکی و چشم های درشت خندان. اسمش را بگذارم "گیسو" و هر وقت دلم آشوب بود بنشانمش روی زانوانم و گیسهایش را ببافم تا قلبم آرام بگیرد.حالا که فکرش را میکنم دلم میخواهد "باران" هم داشته باشم. دختری لاغر و قد بلند که با صدایی مخملی برایم شعر بخواند. یک دختر تپل و مهربان با گونه های سرخ و گرد هم میخواهم. اسمش را بگذارم "آلما" و موهایش را با شامپوی سیب بشویم تا حسودی موهای طلایی خواهرش "گندم" را نکند. آدم برای دختری با موهای طلایی جز گندم چه اسمی می تواند بگذارد. معلوم است، "خورشید"! اصلا خورشید باید اولین دخترم باشد و هر صبح که چشمهایش را باز می کند ببیند خواهرش "شبنم" زودتر از او سماور را روشن کرده، "شادی" را بیدار کرده و به "نسترن" رسیده. دلم میخواهد در حیاط خانه م "ترانه" بخواند و "بهار" برقصد. "نگار"م خودش را لوس کند و من به هیچ کدام نگویم که روز تولد خواهرشان "الهه" مجذوب چشم هایش شده م. دلم چقدر دختر می خواهد. روزهایم بی "سحر"، شبهایم بی "مهتاب"، آسمانم بی "ستاره" و زندگی بدون "افسانه" ممکن نیست. تازه یک "ساقی" هم میخواهم تا سرم را گرم کند و "همدم" تا درد دل هایم را برایش بگویم. "رویا" می خواهم تا انگیزه زندگیم باشد و "آرزو" که دلیل نفس کشیدنم. دلم میخواهد یک دختر داشته باشم. دختری که خودم را توی چشمهایش و آرزوهایم را روی پیشانیش ببینم. هیچ اسمی توصیفش نکند. همه چیز باشد و هیچ نباشد. از هر قیدی آزاد باشد و در هیچ ظرفی جا نشود. رهای رها باشد! آری، انگار دلم می خواهد دخترم "رها" باشد..

خیلی خیلی سوپرایزی بود...

نمیگم ک کسی دلش نخاد😎😎

حجاب یعنی زنده باد عشق ❤️(( از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌ اش.(امام موسی صدر)))

خواستیم بریم رستوران شام کوفت کنیم ، تصادف کردیم ماشینمون از جلو و پشت جمع شد 

کادو تولدم بود خدا داد   

تو همه روزای سختی که به من گذشت رو دیدی💐 من همیشه حضورتو تو زندگیم حس کردم❤ یه روز ازت یه پسر خواستم تا حامی و تکیه گاهم بشه و تو بهم دادیش ❤ حالا ازت یه دختر خواستم که مونس و همدمم بشه و بازم تو بهم دادیش ❤ گفتی ان مع العسر یسرا ، فان مع العسر یسرا💐 بابت همسر خوبم، خونه نقلی و پر از آرامشم و این روزای زیبایی که از سختی به آسونی رسوندیم شکرت ❤ حالا من مامان یه آقا پسر خوشتیپ و یه نی نی دختر خانم زیبا هستم 😍

ظهرش خواهرش اومد ناهار موند یه عطر آورد واسم..

تا شب هم موند تا شوهرم برسونتش..نه کیکی ن کادویی

روز بعد رفت واسم انگشتر خریدگفت منتظر بودم خواهرم بره تا بریم بیرون😐

❤️همسر و دو فرشته ی زیبایم بودنتان ابدی❤️

بردم خونشون چراغارو خاموش کرده بودن یهو همه جیغ و دست زدن نگو خانواده مم دعوت بودن شام منم فک میکردم همه حتی شوهرم یادشون رفته توخونمونم بزن و برقص داشتیم کادومم یکی از عکسای دونفریمونو زده بود رو شاسی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792