2777
2789
عنوان

اولین تولدتون که با همسرتون بودین رو تعریف کنین

| مشاهده متن کامل بحث + 760 بازدید | 74 پست

15 سالم بودو ب شدت ازهم متنفر بودیم...از کنارم رد شد گفت راستی امروز تولدته ها...تعجب کردم که یادشه..دخترم 5 ماهش بود...ولی سال بعد حسابی جبران کرد

هرچه بیشتر به میزان عشقمان اضافه کنیم شانس بیشتری برای رهایی از دام سایه خواهیم داشت. بچه هایمان را دوست بداریم اما این کافی نیست. باید یاد بگیریم بچه های دیگران را در آن‌سوی دنیا نیز دوست داشته باشیم.آوین❤️آرشین❤️آروشا❤️

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

واي واسه منو كه زهر مارم كرد،قفلي زد رو تولدم كه لباست جلفه ٣ دست لباس عوض كردم تا اقا راضي شد بدترين شب بود يرام نامزدم هستيم

ولي من تولدش سنگ تموم گذاشتم تا ياد بگيره هر چند گاهيم ميگه جبران ميكنم

اولین سال تولدم با همسرم باردار بودم🙄😑😑😑امسالم شب یلدا دومین سال تولدمه و یه جوجه هم‌کنارمونه

عزیزم خداروشکر ان شالله برای همه ی خانمای منتظر پیش بیاد همچین لحظه های قشنگی

خدایا به امید تو ...

رفتیم بیرون  دو تایی.یه کیک خریده بود دو کیلویی کاملا وانیلی..اوووق منم به وانیل حساسیت دارم

بعد همشو خودش تنهایی خورد .من فقط یه برش کوچیک خوردم اونم چون نمیخواستم ناراحت شه...

بعد خودش سیر شد گفت شامم میخوری؟؟😟😟منم روم نشد گفتم نه.یکم چرخیدیم شد یازده ..اون وسطا هم من یه پیام دادم به مامانم (بانو مریم شام رو بزار که خرس گرسنت داره میاد) در حیاطمون یکم حرف زدیم بهد نمیدونم چرا رفت سر گوشیم پیامم رو دید😩خجالت کشیدم خیلی

  

اولین تولدم جشن ازدواج دتنشجویی ما بود پول نداشتیم دانشگاه ازطرف رهبری فرستاد دانشجوها بعدجشن مشهد هتل دو روزه مجانی دمش گرم صفا داره مشهد رایگان بعد حشن مجانی عروسی .... حموم هتل یادم نمیره هتل درجه یک 

مال تو هنوزی چیزی من دوهفته از عقدم گذشته بود روز تولدم شبش گفتم تولدمه البته خیلی غیر مستقیم بعد فردا گف من نمیتونم بیام من فک کردم میخواد سوپرایزم کنه رفتم لباس پوشیدم کلی ارایش خوشکل کردم بعد همینطور ک منتظرش بودم خوابم بزد وقتی بیدار شدم دیدم نیومده بعد پیام داده بود نمیتونم بیام اشک حلقه زد تو چشمام بعد فزداش بای جعبه شرینی ی انگشتر ی کارت هدیه بزام کادو اورد امسالم برام ی تولد هوب گرفت دوتومن خرج کرد😆

ب قومی مبتلا شدیم که فکر میکنند                              خدا جز انها کس دیگر را هدایت نکرده

روز تولدم روزی بود که جهازمو بردیم سرش شلوغ بود ولی نه در حدی کع ی کادو نخره فقط ی تبریک گفت تا آخر شب منتظر بودم ولی هیچی نشد داشتم از نارلحتی منفحر میشدم خونوادمن همش گیر میدادن تولدت جی گرفت فرداش رفتیم خونه مادر شوهرم، تولد خواهر شوهرم بود که 17 سال بود ازدواج کرده بودنشوهرش شیرینی اورده بود با ی جفت گوشواره،اونارو که دیدم خواستم بمیرم از ناراحتی که سال اوله و شوهرم اینطوری کرد منم برگشتنی باهاش دعوا کردم حسابی واقعا نمیتونستم جلو خودم بگیرم شبش که رفتیم خونه مادرشوهرم دیدم خواهرشوهرم با ی کیک اومد شوهرم بهش گفته بود بخره منم اصلا مخلش ندادم هیچ کادویی ام نداد خاطره تلخشم تا ابد موند تو ذهنم

خدای مهربونم خودت مواظب دخترم باش ازت خواهش میکنم صحیح و سلامت بیارش به آعوشم  

پول نداشتیم منم گفتم بیابریم رستوران جای کادوی من 😁سال بعدمی خری خلاصه رفتیم رستوران شام 

اگر یار با وفا و صادق باشد😍و عشق👑 می تواند دوبال پروازباشد👯‍♀️از زمین خاکی تاعرش خدا🎑
عزیزم خداروشکر ان شالله برای همه ی خانمای منتظر پیش بیاد همچین لحظه های قشنگی

انننننننشا الله ان‌شاالله من هر دفه میام اینجا هرکس نی نی میخواد براش صلوات میفرستمو دعا میکنم

رفتیم بیرون  دو تایی.یه کیک خریده بود دو کیلویی کاملا وانیلی..اوووق منم به وانیل حساسیت دارم ب ...

😂😂😂😂😂😂😂😂فقط پیامت 

ی کیک دو کیلویی رو چطور خورد😑

ب قومی مبتلا شدیم که فکر میکنند                              خدا جز انها کس دیگر را هدایت نکرده
15 سالم بودو ب شدت ازهم متنفر بودیم...از کنارم رد شد گفت راستی امروز تولدته ها...تعجب کردم که یادشه. ...

15سالگی دخترت 5ماهش بود ؟؟؟؟؟؟؟؟؟  

تو همه روزای سختی که به من گذشت رو دیدی💐 من همیشه حضورتو تو زندگیم حس کردم❤ یه روز ازت یه پسر خواستم تا حامی و تکیه گاهم بشه و تو بهم دادیش ❤ حالا ازت یه دختر خواستم که مونس و همدمم بشه و بازم تو بهم دادیش ❤ گفتی ان مع العسر یسرا ، فان مع العسر یسرا💐 بابت همسر خوبم، خونه نقلی و پر از آرامشم و این روزای زیبایی که از سختی به آسونی رسوندیم شکرت ❤ حالا من مامان یه آقا پسر خوشتیپ و یه نی نی دختر خانم زیبا هستم 😍
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز