وای جلوی همه میگه ببخشید خیلی بیشعوره...
من بودم پامم خونش نمیزاشتم...
استاتر من فکرکنم ۲ یا ۳ ماه بود عروسی کرده بودم
همش میگفتن ما نی نی میخوایم منم محل نمیدادم اصلا
نزدیک ۶ ماه بود دیگه مادرشوهرم علکی میامد میگفت زن عموی رسول(شوهرم)میگه عروست حامله نشد?
یا فلان همسایه میگه عروست حامله نشد?
منم.میگفتم زن عمو که عروس خودش چندسال حامله نشده منکه ۶ ماه عروسی کردم چطور روش میشه سوال کنه (تازه جلوگیری میکردم من )
خلاصه بعدشم میگفتم هرکسی که میتونه بجه دارمیشه ,هروقت آمادگی داره , به کسی ربط نداره
ولی مگه از رو میرفتن باز میگفتن...