امروز رفتیم خونه مادر شوهرم خواهر شوهرمم بود مادر شوهرم بچشه خواهر شوهرمو گرفت داد بغل من شروع کرد غر زدن که بچمو پیر کردی یه بچه براش نیاوردی پس تو چ هنری داری حتما یه مشکلی چیزی داری که بچت نمیشه بعد این همه سال واقعا موندم بهش چی بگم خسته شدم از بس سراغ بچه میگیرن ازم