شما هم دختر بودید سخت بهتون میگرفتن؟

فقط تنها رفتم بیرون

30سالمه نمیتونم تنها برم بیرون😔😔😔😔😔

من ته تغاری خونه بودم.حتی اگه شبم بیرون میخوابیدم هیشکی نمیگفت کجا بودی و زنگم که عمرا میزدن.ولی خودم واسه خودم چارچوب گذاشته بودم.در درجه اول اعتمادخانوادتو جلب کن.مطمئنشون کن اشتباه نمیکنی.من خبرنگاربودم شهرستان بعضی اوقات ۱۱ شب میومدم خونه یوقتایی هم خودم باید زنگ میزدم که داداشم بیاد اونم ناز میومدم میگفت تو از لونه مار هم سر در میاری خودت بیا. اما اشتباه نکن و ازدواج کن زندگی خوبی دارم اما همش میگم کاش هنوزم مجرد بودم.

کار یکی دو شب نیست عزیزم من یه سال رو من خونوادم رفتم تا اجازه بدن شما مدام تعریف کن ببین خونوادت از چه نوع دختری خوششون میاد ویژگی هاشو درمورد دوستات بگو

مثلا من خونوادم خیلی از دخترایی که به پسرا رو نمیدن خوششون میومد منم همش تعریف میکردم چطور دوستم به پسرا بی محلی کرده یا زده تو ذوقشون

یا مثلا ما میرفتیم تو یه خیریه کار می‌کردیم بابام خیلی خوشش میومد بعد دروغ میگفتم که اره این خیریه رو فلان دوستم معرفی کرده خودشم چن سال مدام میاد در حالی که خودم خیریه رو پیدا کرده بودم دوستامم برده بودم

نه والا . خانوادم راحتم گذاشتن بعد ازدواج اسیر شدیم بخدا ... تو هم فکر ازدواج نباش 

خب مشخصه کنترل گر هستن. تمرین کن از زیر سلطه شون بیا بیرون بذار هرچی می خوان بگن فقط میدونی دیگه هر کاری میکنه بکن در چهارچوب عرف و شرع

شوهر صدبرابر پدر و مادر سخت میگیره گلم،فقط بدون هیچکس پدر و مادر نمیشه عزیزم

گیر میدن