سلام دوستان همسرم خیلی خوبه و به من احترام میزاره مخصوصا جلوی خانوادش من خیلی با فامیلای شوهرم رفت و آمد ندارم سه روز پیش رفتم خونه مادرشوهرم عمه و دختر عمه و عمو و زنعمو همسرم هم اونجا بودن همه چی خوب بود بعد از نهار همسرم پاشد ظرفها رو بشوره عمش گفت انشاالله خدا بچه هاتو زیاد کنه همسرم به شوخی گفت خدا مادر بچم و زیاد کنه من خیلی ناراحت شدم و همه فهمیدن از اونروز همسرم بارها ازم معذرت خواسته ولی من فراموش نمیکنم همش دارم گریه میکنم احساس میکنم خیلی کوچیک شدم میخواستم بدونم من خیلی حساسم یا اگه شما هم بودید همین حس و داشتید
خیلی منتظرم بیاد.خیلی کارا کردم تو همه اون لحظه ها فک کردم احتیاجی به حضورت نیست اما الان خیلی داغونم من موندمو باز دست خالی .اینبار از تو میخوام میدونم اگر تو بخوای میشه .پس کمکم کن .کمک کن این ماه به بهترین شکل بشه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
حساس نشو عزیزم حالا ک معذرت خواهی کرده اونم فکر نمیکنم منظوری داشته بوده چون این جمله رو همه میگن به شوخی هرچند اصلا جمله درستی نیست.درست نیست حالا ک اون معذرت خواهی کرده بیشتر کشش بدی
خدایا به حق فاطمه زهرا هرکی آرزوی فرزند داره و به صلاحشه دامنشو سبز کن.النا خانوم من رو هم در پناه خودت حفظش کن.آمین❤