سلام من ۸ ساله موسیقی کار می کنم تازگیا یه گیتار الکتریک خریدم که برم اموزش اونم ببینم. به شوهرم گفتم میرم اموزشگاه اونم قبول کرد تا اینکه امروز بعد چند ماه تو گوشیم فیلم کلاس رو دید و فهمید من اموزشگاه نرفتم خونه مربی رفتم. البته دو جلسه بیشتر نرفتم و کنسلش کردم یه مطلب دیگه هم اینکه من با یه پسر ۸ سال دوست اجتماعی بودم قبل ازدواج به شوهرم گفتم گفت من این چیزا رو نمیتونم قبول کنم و کاتش کن که منم کلا کاتش کردم تا اینکه فهمیدم میخواد بره از ایران و به یکی از دوستام گفتم که باهاش قرار بذاره بریم باهاش خداحافظی کنیم که بعدش پشیمون شدم و نرفتم ولی شوهرم پیامای من به دوستمو دیده حالا خیلی بهم ریخته و میخواد جدا شیم به نظرتون حق با کیه و من چیکار کنم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خدا جونم من پول نمیخوام، آرامش میخوام، میدونم باعث و بانی ب هم خوردن آرامشم خودمم، میدونم تو خیلی خواستی جلومو بگیری و من هی اصرار کردم، ولی تو بزرگی، خدایی، ببخش و کمکم کن. یه صلوات برای آرامش داشتنم میفرستید؟
حق با کسی نیس. ببین شوهرت و تو استانداردها و دیدگاه ها و مرزهای متفاوتی دارین. نباید اصلا ازدواج میکردین. من و شوهرمم همینطوری هستیم. اینجوری دو طرف اذیت میشن فقط
بعضی زنها تصمیم میگیرن دنبال مردها برن. بعضی زنها تصمیم میگیرن دنبال آرزوهاشون برن.
انتظار داری بیایم بگیم حق باتوئه ؟؟؟ خب معلومه که حق باشوهرته !! من اگه نامزدم بفهمه خونه یه مرد پا بزارم قلم پاهامو میشکونه !! شوهرت خیلی مراعات کرده تا الان زنده نگهت داشته 😑😐
یک نفر رفت که همه جانم بود ، رمق از پاهایم ، شوق از چشمهایم ، نیمی از قلبم برد 🥹🥀 مادرم💔