ما یه ماه بعد زایمان خواهرم فهمیدیم خواهرم که فقط هیجده سالش بود تومور داره خیلیم پیشرفته بعد اون موقع تو سرمای بهمن ماه خواهرزادم مریض شد یه هفته بیمارستان بستری بود خواهرمم که برا درمان برده بودیم تهران خواهرم میگفت توروخدا نزارین بچم شیرخشکی بشه بعد اون موقع خواهر شوهر خواهرم که بچش هم سن خواهرزادم بود گفت اگه بهش شیر بدم بچم مریض میشه یعنی به بچه برادرش رحم نکرد
خداروشکر خواهرم سلامتیش رو به دست آورد ولی دیگه بچش شیرش رو نخورد وحسرتش برا خواهرم موند
یه هفته بعد برگشتن خواهرم از تهران فهمیدن بچه خواهرشوهرش نقص داره تو ریه اش و دوماه تو بهترین بیمارستان کشور بستری بود ولی هنوز بعد هشت سال خوب نشده انشالا خدا کمکش کنه