یکی بهم گفت نماز نمیخونه من فقط از ذهنم گذشت مگه میشه بی نماز بود؟؟؟؟؟؟؟؟ بعدش سریع گذشتم و گفتم به من چه و هیچ وقت به روی طرف نیاوردم
دو سال بعد آنقدر فشار زندگی روم زیاد شده بود (درس و بچه داری) تو ۲۴ ساعت پنج دقیقه نداشتم برای نماز خوندن... بعد چندماه دیگه انگار برام مهم نبود ،دیدم نماز نخوندم و آسمون به زمین نیومد!! خدا هم خشکم نکرد!!! (چیزایی که از قدیم میشنیدم)
دلم میخواست نماز بخونم ولی یا موقعیت نبود یا اگر هم بود من تنبلی میکردم ، فراموش میکردم ، و این مسایل
سه سال زندگی من به این منوال گذشت، دیروز از همون شخص بعد سالها شمارش رو پیدا کردم و حلالیت طلبیدم،گفت تو که به من چیزی نگفتی اخه که حلال کنم،من هیچی به دل ندارم ،نیازی نیست بگی اصلا
من دو روزه سر وقت تونستم نماز بخونم....خداروشکر