2777
2789
عنوان

بیایی از کسایی که مسخره می‌کردن موردی رو و سرشون اومده بگیم

| مشاهده متن کامل بحث + 33542 بازدید | 622 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

دایی شوهر مگه محرم نیست؟

نه.فقط پدر شوهر.

🇮🇷خوشا تماشای صبح فردا.خوشا بهارت شکوفه زارا.خوشا هر آنکس که دوست دارد .نفس کشیدن در این هوا را.خوشا سرودن به لحن باران.زعشق گفتن به گوش یاران.خوشا تبسم خوشا ترنم.به سایه سارت جان ایران.تو نام عشقی سلام عشقی.برای این دل تمام‌عشقی.تو دل ستانی تو دل نشینی.تو آسمانی ترین زمینی.خوشا ز نام و نشان گذشتن.به عشق تو از جهان گذشتن.یلان از هفت خوان گذشتن.به سان آرش زجان گذشتن.جان ایران جانان ایران🇮🇷

زن دايي من دو تا پسر قد بلند داره. يكى از اقوام ازدواج كرد و داماد قدش كوتاه بود. زنداييم هر جا نشست مسخره كرد داماد رو با اينكه انصافا ادم خوب و شريفى بود. بعد از يك سال دخترش با يه پسر دقيقا هم قد و قواره اون داماده ازدواج كرد

ما را به غم عشق ، همان عشق علاج است...

من زمان مجردی یکم شیطون و شلوغ بودم بعد داییم و زنداییم نمیذاشتن ک دخترداییم زیاد بامن بگرده حتی یادمه تو یه مدرسه بودیم باهم داییم میگفت اگه دختر من بامهسا همکلاس بشه  از اون مدرسه میارمش بیرون دلم خیلی شکستش گفتم عیب نداره الان من عروسی کردمو خداروشکر زندگی خوبی ام دارم اما همین دخترداییم عروسی کرد بخاطر خیانت شوهرش طلاقش داد و الانم بایه پسره دوسته وضع لباس پوشیدنو ارایش کردنش هم ک فجیه دم به دقیقه ام خونه پسرش الان دیگه دهن داییم بسته شده

یکی بهم گفت نماز نمی‌خونه من فقط از ذهنم گذشت مگه میشه بی نماز بود؟؟؟؟؟؟؟؟ بعدش سریع گذشتم و گفتم به من چه و هیچ وقت به روی طرف نیاوردم

دو سال بعد آنقدر فشار زندگی روم زیاد شده بود (درس و بچه داری) تو ۲۴ ساعت پنج دقیقه نداشتم برای نماز خوندن...  بعد چندماه دیگه انگار برام مهم نبود ،دیدم نماز نخوندم و آسمون به زمین نیومد!! خدا هم خشکم نکرد!!! (چیزایی که از قدیم میشنیدم)

دلم میخواست نماز بخونم ولی یا موقعیت نبود یا اگر هم بود من تنبلی میکردم ، فراموش میکردم ، و این مسایل

سه سال زندگی من به این منوال گذشت، دیروز از همون شخص بعد سال‌ها شمارش رو پیدا کردم و حلالیت طلبیدم،گفت تو که به من چیزی نگفتی اخه که حلال کنم،من هیچی به دل ندارم ،نیازی نیست بگی اصلا


من دو روزه سر وقت تونستم نماز بخونم....خداروشکر


سلام به مادرم ... اولین وطن ... آخرین تبعیدگاه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز