مادرشوهرم دایم به من میگفت با اون دوستت که بچه طلاقه نگرد،معلوم نیست پدر مادرش کین،من هم همیشه پشت دوستم ایستادم چون مادرش بینگیزه و بسیار نجیب،همینطور خودش
چند سال بعد خواهرشوهر من به خاطر همون دلیل اعتیاد که مادردوستم جدا شده بود،از شوهرش جدا شد.البته شوهر خواهرشوهر من کلکسیون بدی ها بود،اعتیاد انگشت کوچیکه اش بود... از خیانت و شیطان پرستی و اعتیاد بگیر تا بیکاری دست بزن و بددهنی و خانواده خرابببببب