وای چقدر دوری از خانواده شوهر خوبه

نه گلم بخاطر مواظب بودن نمیگم نمیخوام خونه مادرشوهرم‌هیچوقت بدون من بره نمیدونم شایدم استباه میکنم... عجب ناقلایی هستیا😂

شوهر منم اینطوریه نمیدونم خوبه یا بد ولی من خوشم‌میاد که اینطوریه 

مادرشوهر من هروقت زنگ میزنم از مریضی ها و مشکلاتشون میگه همش آه و ناله میکنه نوه ش سرما خورده باشه از قسطای دختراش... همش خبرای بدو میگه. نمیدونم چه فکری میکنه؟ لابد فکر میکنه خبرای خوبو بگه من چشمشون میزنم. 

یا همش میگه بچم لاغر شده (شوهر من) به خودش نمیرسه دکتر نمیره . (همش تیکه به منه که بهش نمیرسم)

ولی دلیل اصلی زنگ نزدنم اینه که چند بار الکی از زبون من حرف برده پیش شوهرم در حالیکه دروغ گفته و حرفای خودش بوده 

منم به شوهرم گفتم و دیگه هم تا مجبور نشم زنگ نمیزنم

ولی باز شوهرمو پر میکنن که من گرم نیستم باهاشون

منم برام مهم نیست

نه آخه مشکلی پیش نمیاد اینجوری وابستگیشم به من کمتر میشه... ما اینیم دیگه😆😆

شوهر من میره سرمیزنه چون میدونه من خوشم نمیاد زیاد برم اونجا ، از طرفی هم میگه مادرم به زحمت میفته !

آره بابا اینجوری خوبه... ما هم راحتیم.. اصلا از اینکه حتما منم باید بهش بچسبم که بره خونواده شو ببینه خوشم نمیاد یعنی کلا اجبار و تحمیلو دوست ندارم.. جوری زندگی می کنم که آرامش داشته باشم

من ازشون دورم شاید ماهی یبار یا حتی بیشتر ببینمشون هیچ ارتباطیم باهاشون ندارم ولی همش مث دیوونه ها بهشون فکر میکنم و تو ذهنم باهاشون دعوامیکنم!

نه خب مال ما نوه اوله😒

خانواده خودم همه زنگ زدن تبریک گفتن 

ولی اونا یک زنگ هم بهم نزدن حتی امروزم به شوهرم زنگ زده گردو و اینا میخواین 😒😒😒

منم دوست دارم اینجوری. خودش دلش برای پدر ومادرش تنگ میشه میره سر میزنه زود میاد. ولی من که برم باید شام بمونیم. تا آخر شب بمونیم. آدم خسته میشه. مامانشم دوتاچایی میوه ببره بیاره کلی بعدش آه و ناله میکنه . یه بار تو عقد رفتم با شوهرم مامانش میگفت کمردرد دارم به خدا خودش نمیذاشت کار کنم بعد یه چایی آورد اینقدر آخ آخ کرد که ما نموندیم ولی فرداشبش دختراش و داماداشو دعوت کرده بود. یه روزه کمردرد به اون شدیدی خوب شده بود!

همون شوهرم تنها بره راحتترم

گوششششیییی و دهننننن بیننننننو خوب اومدی متاسفانه فاز خانوادگیشونه جمیعااا چ بگویبییم دیگگگررر😐😐😐

اگ خانواده ماهم اذیت کنن ن نمیشیم پدرشوهرم خیلی اذیت میکنه میاد خونمون دعوا میندازه دخالت میکنه منم الان دیگ ن میزنگم بهشون ن میرم خونشون تا بفهمه اشتباه کرده

بعد شوهرت نمیگه بیا باهم بریم؟

خودش خونه پدرتون میاد یا نه؟

منم دوست دارم خیلی کم برم ولی شوهرم دوست داره با هم بریم