من با مادر شوهرم تو ساختمانیم کلا از وقتی بچه دار شدم روی آرامشو ندیدم از نوزادی اومد بچه رو برد خونش روز 10 بار اومد خونمون و من واقعا اذیت میشدم به شوهرم میگفتم دعوا راه میداخت که ما اینطوری دوست داریم باشیم . الانم که بچم دو ساله شده دیگه کلا میخواد بالا باشه و باید با گریه بیارمش خونمون . اونا هم شاکی میشن که بچه میخواد پیش ما باشه چرا نمیذاری بمونه؟
نمیدونم چکار کنم واقعا آزار میبینم از این وضع. دیشب داشتن با برادر شوهرم میرفتن رستوران تا حدود ساعت 11 شب میگفتن چرا نمیذاری بچه رو ببریم ؟ گفتم آخه کوچیکه بدون مادر نمیشه جایی بره. باز ناراحت شدن
دختر یا پسر؟ وضع منم همینه،تازه عمه اش هم بیاد میاد میبرش،اگه دختر بود نمیذاشتم، اما شوهرمو میفرستم بره دنبالش اونم الکی میگه جیش کرده یا میریم بیرون میارش
اینجوزی بچه دوتربیتی میشه منم شرایطم مث تو بود با مادر شوهرم 5سال همسایه بودیم الان سه سال هس که از هم دوریم ولی باز پسرم مادر شوهرمو دوس داره همش میخاد اونحا باشه