2777
2789
عنوان

زندگی یک زن زندانی

| مشاهده متن کامل بحث + 3300 بازدید | 63 پست

اما کجا میتونست بره تو شهری که غریب بود وخانوادشم نبودن واگه بودن نمیخاستنش چکار باید میکرد  کلی بدهی ومشکلات داشت

اخه خودش کرایه خونه میداد خرج میکرد در این بین پسرشم تشنج کرده بود وخودشم افسردگی شدید گرفته بود

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

بلاخره با هزار مکافات وبدبختی وباج وگیر وگرفت شوهرش وادار به طلاق توافقی کرد وبا کلی امتیازات که به شوهرش داد حتی پول محضر طلاقم داد جدا شد وخانم فکر میکرد پایان بدبختیاش رسیده ودیگه خوشبخت میشه

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وبرای اینکه از اون محیط دور بشه وکمی راحتتر درساش بخونه اخه تازه فوق لیسانس قبول شده بود اومد به یه شهر دیگه وبا پسرش مشغول زندگی شد 

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

تا اینکه بعد دوماه متوجه شد شوعر سابقش بجرم حمل مواد به زندان افتاده وزیر حکم اعدامه وتمام وامها ی که برای زندگیشون گرفته بودند وصرف خوشگذرانی اقا شده بود وضمانت خانم رو داشت پشتش بدلیل اینکه اقا زندان بود بگردن خانم افتاد

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

یواش یواش سراغش میومدن مامور بانک در مدرسه میومد 

یا کسای دیگه ای که ضمانت کرده بودن میومدن سراغ خانم

چون معلم بود وپیدا کردنش مثل اب خوردن

پسرشم کلاس اول بود واین مشکلات باعث شد پول نزولی بگیره

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

این مساله مالی خیلی بهش فشار اورده بود و حقوقی براش نمیموند ویواش یواش شروع به شیرینی پزی در منزل کرد هر چند درامد زیادی نداشت

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

مدتی بعد از گرفتن پول بهره صاخب پول که مرد جوانی بود پول خواست وبهرشو وخانم نمیتونست فراهمش کنه وصاحب پول مجبورش کرد یا پول بده یا صیغه اون بشه که مهلت بهش بده

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

چند ماهی هم تو این کش وقوس گذشت تا اینکه صاحب پول حکم جلب گرفت وبا وکیلش به در مدرسه خانم رفت بندازش زندان

خانم هم چون هم مجرد بود وهم گرفتار بود فکر کرد اگه صیغه اون بشه مشکلاتش شایدد حل بشه

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

متاسفانه صیغه شد وخودش گرفتار کرد وتن رنجورش با اشک در اختیار صاحب پول میگذاشت وعذاب وجدان زیادی داشت وشبانه روز خودش نفرین میکرد وخانوادشو که هیچکس حمایتش نکرد وبدبخت شد

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792