2777
2789
عنوان

زندگی یک زن زندانی

| مشاهده متن کامل بحث + 3300 بازدید | 63 پست

سر گذشت  این زن بیچاره در کتابی بنام شکلات سنگی در زندان اماده چاپ هستش

داستان غم انگیز این زن مفلوک با هم بندیهاش وکسایی که قدرت داشتن در زندان وکسایی که اذیتش میکردن وبی پولیش که حتی تو زندان هم ازارش میداد

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

سر گذشت  این زن بیچاره در کتابی بنام شکلات سنگی در زندان اماده چاپ هستش

داستان غم انگیز این زن مفلوک با هم بندیهاش وکسایی که قدرت داشتن در زندان وکسایی که اذیتش میکردن وبی پولیش که حتی تو زند

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

که حتی تو زندانم بی پول بود وشبانه روز اشک میریخت وگریه میکرد وزار میزد واز خدا مرگش میخاست

پسرشم در این مدت پیش پدرش بود که تازه حکم اعدامش نقض شده بود وبا سند خونه مادرش ازاد شده بود

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

شبا وروزای سختی گذرونده وکشیده بود یه زن‌فوق لیسانس شاعر عاشق زجر کشیده واهل دل که ازارشم به یه مورچه نرسیده بود حالا زندان بود

هیچ خیری وهیچ موسسه ای کمک نکردن چون معتقد بودن خانم معلمه واموزش وپرورش باید کمک کنه که نکرد متاسفانه

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

بالاخره بعد پنجاه روز یه وکیل از طریق یکی از زندانیان فقط بخاطر همنامی وهم فامیلی بودن به زندان اومد وکمکش کرد وتقاضای اعسار داد ووبا قسط بندی بدهی لز زندان ازاد شد

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

چند روز بعد شوهر سابقش وبچش برای دیدن اون به شهرش اومدن وزن بینوا فکر کرد شاید اگه دوباره فرصتی به مرد زندگیش بده بتونه خودش جمع وجور کنه وبچش صاحب پدر ومادر بشه

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

مرد اعتیادش ترک کرده بود ومتادون مصرف میکرد

زن نمیدونست توبه گرگ مرگه ومردش دوباره بعد یه  ماه مصرف از سر گرفت ومعتاد شد شدیدتر از قبل و وحشتناکتر

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

زن بیچاره وقتی بدبختر شد که شوهرش فهمید بخاطر پول قرض ونزول بهره صیغه یک نفر بوده وشروع کرد به ازار واذیت زن 

چند بار فلاکس اب جوش ریخت روش

دو بار دستش شکست ویکبار انگشتش مو ترک برداشت

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

خانما قدر زندگیاتون رو بدونید وشکر گزار خداوند ونعمتاش باشید

خانم الان با پسرش تنها زندگی میکنن

خقوقش میره برای اجرای احکام دادگستری وبدهی

وبا درست کردن گیره وگل سر زندگیش به سختی میچرخونه

چشماش دیگه سو ندارن ودستاش قدرت

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

امشب باهاش حرف میزدم میگفت فلانی بسمه دیگه انقدر کشیدم تو‌دنیا سیر سیرم دعا کن بمیرم 

انقدر گریه کرد از خودم واز بچش خجالت کشیدم

چرا نباید یه نهاد حمایتی برای زنای مثل این بدبخت نباشه

چه کسی باید اینارو‌حمایت کنه

اخرش چی میشه تا کی میتونه سوزن بزنه

ومتاسفانه هنوز دو تا حکم‌جلب دیگه هم داره

وبمن میگفت هر شب خواب گشت پلیس وزندان میبینم وتا صبح زجر میکشم وعرق میریزم

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....

من یه مشاور ومددکارم

متاسفانه صد جا رفتم پیش چند خیر خصوصی وهیچی

ازتون میخام با دلای پاکتون تو این اربعینی که گذشت واین ایام عزیز براش دعا کنید

شاید گره مشکلاتش با دعای ما باز بشه

خرم  آن روز کز این منزل ویران بروم....
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792