بالام گفتم ماله منو خیلی خیلی سفت بسته بودن
تو.ماشین نشستیم گفتم شوهرم دارم میترکم الانه که. زارت😁
خودم نمیتونستم بازش کنم. ناخنهاک کنده میشد
شوهرم ماشینو زد کنار افتاده بود رو من هی زور میزد بازش کنه
فیلمبرداره هی نگاه میکرد غش غش مبخندید. نمیدونست داره چکار میکنه. فک کنم فکر بد کرده