2777
2789
عنوان

کسی بچه طلاق بوده از سن پایین؟ دخترم خیلی بهانه گیر شده

| مشاهده متن کامل بحث + 1976 بازدید | 98 پست

[QUOTE=72321836]👍👍👆👌این حرف رو گوش کن.دنبال کار مهاجرتت رو بگیر برو. بعدا دعات هم میکنه دخترت[/QU

ببین اونجا هیچکس رو ندارم. خودم میتونم از پس خودم بر بیام اما میگم بچه لااقل اینجا یه خاله ای مادربزرگی... داره دورش شلوغه. بعد هم که بزرگتر بشه نمیگه تو منو از بابام جدا کردی؟ واله نمیدونم کار درست چیه

خدایا بهترین را پیش راهم قرار بده
[QUOTE=72321836]👍👍👆👌این حرف رو گوش کن.دنبال کار مهاجرتت رو بگیر برو. بعدا دعات هم میکنه دخترت[/Q ...

خیلی سریع عادت میکنه .اصلا آرامشی جدید تجربه میکنی.شک نکن. حتما برو.خواهشا.خودت هم خیلی سرحال میشی.کجا قصد داری.من برادرم آلمان هس میگه دیگه برنمیگردم از بس آرامش دارم اینجا


الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خیلی سریع عادت میکنه .اصلا آرامشی جدید تجربه میکنی.شک نکن. حتما برو.خواهشا.خودت هم خیلی سرحال میشی.ک ...

من برای کانادا اقدام کرده بودم. تحصیلات و رشتم خوبه (اینجا نمیگم شاید یکی از بستگان باشه)، اما بعد از جدایی ول کردم و دیگه حتی زبان رو هم کنار گذاشتم. مشاور بهم گفت باید ارتباطش با پدرش ادامه داشته باشه و حس کنه هروقت بخواد پدرش کنارشه. اما خودم فکر میکنم اگر کلا پدر نباشه مثلا بمیره بچه راحتتر کنار میاد

خدایا بهترین را پیش راهم قرار بده
خیلی سریع عادت میکنه .اصلا آرامشی جدید تجربه میکنی.شک نکن. حتما برو.خواهشا.خودت هم خیلی سرحال میشی.ک ...

واقعا چجوری رفته؟چنسال اونجاست والان مشغول چکاریه؟


تو ماهی و من ماهی این برکه کاشی.... اندوه بزرگیست زمانی که نباشی😔
واقعا چجوری رفته؟چنسال اونجاست والان مشغول چکاریه؟

دو سال و نیم رفته.داره دکتری میخونه اولش میخواس برگرده خیلی مامانیه.بعد یک سال اومد گفت وای شما چجوری اینجا زندگی میکنین عادت کرده شدیدا به آرامش و اخلاق درست و اینکه به تلاشت اهمیت میدن ارزش قائل هستن 

من برای کانادا اقدام کرده بودم. تحصیلات و رشتم خوبه (اینجا نمیگم شاید یکی از بستگان باشه)، اما بعد ا ...

کانادا عاالیه شک نکن. زبان دنبالش رو بگیر.حست درسته کاملا .برو دنبال رهایی دوتاتون از این شرایط 👌👍حتما موفق میشی 

کسی تجربه داره؟ دخترم خیلی ضربه می خوره؟ چه حسرتهایی می مونه تو دلش؟ بچه ها من خیلی براش وقت می زارم ...

عزیزم متاسفم برای شرایطی که داری .و اینکه منم دقیقا شرایط شما رو دارم با این تفاوت که الان دخترم 8 سالشه .

دختر منم تقریبا 2 سالش بود طلاق گرفتم .اوایل گاهی میگفت که مامان چرا من بابا ندارم .ولی بمرور زمان نه بهونه گرفت نه سراغ پدرشو .

نگران نباش این روزای سختم میگذره و به امید خدا روسیاهیش برای نامردا میمونه .محکم باش .پیش دخترت گریه نکن .سرشو گرم کن .ببرش خانه بازی .براش قصه بگو .باهاش بازی کن .گاهی از زندگیتون بگو که چقدر دوسش داری .

دختر من خیلی دوست داره که زود بزود براش یاد اوری کنم که دوسش دارم


عزیزم متاسفم برای شرایطی که داری .و اینکه منم دقیقا شرایط شما رو دارم با این تفاوت که الان دخترم 8 س ...

دخترتون دیگه پدرش رو ندید؟ یعنی چطور تونست فراموشش کنه؟ الان مدرسه میره یا زمانیکه مهد می رفت باباها رو میدید بد قلقی نمیکرد؟ فکر کنم شما بتونین کمکم کنین و از تجربتون بگین

خدایا بهترین را پیش راهم قرار بده
نه ندیدن بابا راهکار نیس فک میکنی من راحت بودم چ شبایی ک تو بچگی تا صب اشکام میریخت و دم نمیزدمیادمه ...


داشتم میخوندم پیاماتو که دیگه اشکام با خوندن این یکی مجال نداد‌. چقدر زندگیامون شبیه به همه!

منم از همون نوزادی افتادن تو پروسه طلاق تااا بعد هف هش سال، مهر طلاق خورد رو شناسنامه پدرمادرم! مسخره نیس؟

مامانم با والدینش زندگی کرد منم برد تک بچه هستم ولی خیلی سخت گذشت بهم اصلا زندگیم نظم نداشت 

منو از بچگی گرو کشی میکردن چیزای وحشتناکی از پدرم در قالب هشدار به من بچه میگفتن که البته یذره عقلم میرسید که کارشون اشتباهه ولی اسیب زد بهرحال. الان که ۵ ساله ازدواج کردم انگار نمیتونم از ته دل خوشحال باشم. انگار یچیزی کمه. مقایسه امونم رو بریده. اطرافم پر دخترای شاد و قویه ولی من شکستم. 

منم تجربه اذیت داشتم از یه پسر فامیل بخاطر بی‌توجهی مادرم ولی اونم بچه بود و الان بابتش اذیت نیستم زیاد. جالبیش اینه وقتی به مامانم گفتم بعد چند سال، بخاطر کارش، بازم منو میزاشت خونه اونا! یکم مشکل ذهنی داره متاسفانه. 

اون وقتی که گفتی خواب جضرت دیدی واقعا اشکام سرازیر شد. منم دقیقا دیدم حضرت رو وقتی خیییلی بچه بودم یادمه هنوز. بهش گفتم منم با خودت ببر

الان دوتاشون ازدواج کردن و بابام یه دختر داره، الان سربه زیر شده و زندگیشو داره و این وسط من روانم اسیب دیده و نمیتونم ترمیمش کنم. 

میره جلوتر سخت تر میشه. تو ازدواجم قشنگ بهم فرق گذاشتن چون پدر بالا سرم نبود و مامانم میخواست زودتر ردم کنه تو سن کم شوهرم داد. با گریه میگفت قبول کن و من میدیدم که جایی پیشش ندارم پس قبول کردم. الان خداروشکر زندگیم خوبه ولی قوی بودن منو میطلبه. خدا حواسش هست ولی کاش مهربونتر بود با ما دخترای اینجوری. 

بعضی روزا بهم میریزم بهونه میگیرم. بچه که بودم بیشتر سنم میفهمیدم الان برعکس نسبت به سن ام خیلی عقبم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز