موندم تو کار اینا که میگن نمیشه رجوع کنی و چرا طلاق گرفتی
آره خب میشه رجوع کنه فقط منتظر بود دیگران بهش بگن . خب لابد مشکل داشته دیگه . الانم راجع به چیز دیگه تاپیک زده
استارتر جان سه سالگی سن شروع لجبازی همه ی بچه هاس . چه بچه های طلاق چه بچه های غیر طلاق
دیدن پدرش اگه اوضاع رو بدتر نکنه بهترم نمیکنه
ربطی به طلاقت نداره کلا . باید باهاش تا 6 سالگی مدارا کنی
واقعا متاسفم برای مردی که حتی به پاره ی تن خودش هم رحم نمیکنه، حاضره اشکا و استرسهای بچه اش رو ببینه، دخترشو از خودش دور کنه ولی به قول خودش بره سراغ ازدواج مجدد! اونم در شرایطی که شما اصرار به جدایی ندارین. واقعا ناراحت شدم عزیزم
نه خواهش می کنم. منم قصد بچه دار شدن نداشتم. شوهرم مشکل داشت و به ما گفتن شما کیس نازایی هستین و ... حالا بماند. اما دارم عمرم و جونم رو میزارم برای دخترم. حتی حاضرم برم باهاش زندگی کنم بخاطر دخترم اما اون نمیخواد. دخترم دو سالش بود که پیام دوست دختر سابقش رو تو گوشیش دیدم. میدونی عزیزم خیلی چیزا هست که قبل از تولد بچه آدم نمیدونه
خب کور از خدا چی میخواد؟!؟!
هم بچه رو نگه داری هم تمام حق و حقوقت رو بخشیدی میخوای طرف اصرار به طلاق نکنه؟؟؟؟؟؟؟؟
والا الان به هر مردی بگی بچه رو بده من. مهریه مو هم میبخشم شبونه راه میوفته طلاقت میده
یعنی چی اصرار میکنه به طلاق
یعنی چی مهریه ات رو بخشیدی
بچه ها واقعا به نظرتون جلو ملاقات رو بگیرم بهتره؟! من مرتب پیش مشاور میرم اما شوهرم قبول نداشت. شاید دخترم رو هم با خودم ببرم . مشاور میگه باید یه قصه دنباله دار براش بسازی تا شرایط جدیدش رو تو قصه شبیه سازی کنه. خیلی دارم کتاب م یخونم بلکه کمتر بزارم ضربه بخوره
عزیزم حالا که همه چید بخشیدی دیگه اجازه ملاقات نده بچه هوایی نشه
البته اینم بگم پسر منم سه سالشه و به شدت وابسته پدرم هست جوری که هر روز ۷_۸ساعت باید بره پیشش و هر وقت هم جدا میشه گریه میکنه تو خونه ام همش میگه باباجونو میخوام با اینکه ما براش همه کار میکنیم ولی عاشق بابامه میخوام بگم از سرش میوفته ممکن بود بچت بجای پدرش عاشق پدربزرگش میبود بعد اونوقت بازم میشه گفت در آینده سرخورده میشه؟بچه ست دیگه از سرش میوفته
بچه ها دلم خونه. انگار دارن با چنگ از داخل دلم رو می تراشن. وقتی دخترم برای پدر بی مسئولیتش اینجوری بی تابی میکنه دلم می سوزه. من می تونم مهاجرت کنم اما بخاطر اینکه دخترم از پدرش فاصله نگیره و بعدا نگه تو باعث جدایی من و بابام شدی منصرف شدم. واله مشاور و کتابا می گن باید ارتباطش با باباش حفظ بشه. اما اینجوری هم من اذیت می شم هم بچه. دیشب بردمش پارک که آروم بشه هی غر زد گفت به بابا هم بگو بیاد. بعد هم تا خونه گریه کرد
