اگر مردی ۱۰ سال عاشق دختری باشه و از جون دوسش داشته باشه اما احساس کنه اون دختر بی تفاوته و اونقدر که اون دخترو دوست داره دختر دوستش نداره
و بالاخره بعد از ده سال از سر خستگی بره با کسی که بهش معرفی کردن ازدواج کنه و یکسال بعد از ازدواج بفهمه دختره هم خیلی دوسش داشته و خب این اقا توی این بی تفاوتی دختره بی تقصیر نبوده به دلایلی،
الان هم توی زندگی مشترکش مشکل خاصی نداشته باشه اما خب راضی نیست و عشق اولی رو نسبت به زنش نداره
فکر میکنید یه مرد چه تصمیمی میگیره
با این وضع سکه اگه عاقل باشه میچسبه ب زن و زندگیش
فکر نکنم دیگه برگرده به عشق قبلیش 🤔
به زندگی مشترکش ادامه میده یا همیشه ناراضیه و بالاخره جدا میشه؟
ما چه میدونیم ما که تو ذهن اون مرد نیستیم
اگه معرفت داشته باشه پای زنش میمونه
چون پول نداره مهريه زن اولشو بده
تو افق محو ميشه و به زندگيش ادامه ميده☹️
ببخشید هااااا ولی از بیشعوریشه اگه زندگیشو بهم بزنه ۱۰ سال زمان کمی نبود که بتونن عشقشونو بهم ثابت کنن . اون زن بدبخت چه گناهی کرده؟ بمونه سرزندگیش .عشق بعد از ازدواج خیلی وقت ها پایدارتره .
و اگه مرد عاقلی باشه حتمااااا میمونه سرزندگیش
اون زنش هم میدونه ده سال کسی رو دوس داشته😯
اگه معرفت داشته باشه ادامه میده
بعضی مردها جدا نمیشن اما چون تمام دلشون تو زندگی نیست دنبال سوژه برای جدایی هستن
از اين اگه ها تو زندگي خيييييييلي پيش مياد
همه ماها تو زندگيمون بارها پيش اومده گفتيم اگه اينكارو ميكرديم،اگه اينو ميگفتيم،اگه اينجوري ميشد و ......
ولي مهم اينه عاقل باشه و واقعيت زندگيشو ببينه
به زندگیش ادامه میده با خوبی و خوشی. البته اگه خل و چل نباشه.
