ازسرکاربرمیگشتم پیاده میومدم
هی می ایستاد میگف بیابرسونمت
ولکن نبود
سوار یه تاکسی شدم رفتم تا ایستگاه نزدیک خونمون
باز اومد وایستاد تاسوارشم
رفتم از یه خیابون دیگه برم.اومد دنبالم دوباره
خاستم برم خونه اومد تاتو کوچمون
منم ترسیدم بابام دم درباشه ببینتش شر بشه
رفتم در یه خونه اییو زدم الکی گفتم منزل فلانی میشناسید بعد دیگ واقعیتو گفتم.ی خانم بود. گفتم عیب نداره چنددقیقه وایسم توحیاطتون تااون مزاحم بره میترسم بابام ببینه شر شه
پسرش گف اگه بیایی اینجام شرمیشه..
تامن پیش این خانم ایستاده بودم پسره رفت خلاصه رفتم خونه
ولی ازخودم ناراحتم ک چرا رفتم در اون خونه رو زدم کمک خاستم اخرم کمک نکردن والبته شایدحق داشتن
انقدررر سیریش بود و ترسیده بودم حتی دیدم ی پیرمرد درمغتزشوبست میره خونش بش گفتم مزاحم دارم میشه تادم درمابیایی باهام
گفت نه خونمون اونوره
خدایاچراانقداحمقم ک ازبقیع کمک خاستم.
وچراانقد ترسیدم مگه طرف میخاس چگوهی بخوره
بچها من تومسیرم کمیام خونه خیلی مزاحم ماشینی دارم نه اهل تیپ زدنم هستم ن کوچکترین آرایشی
نمیدونم چکارکنم واقعااذیتم.بنظرتون چادروماسک اگ بزنم خودمو شکل پیرزن دربیارم خوبه؟
هم جوتب این سوالموبدین هم نظرتونو بگیر راجب اون مزاحمماشینی و کمک خاستن من از دیگران...