ولی دورو بر من همه همیشه مراقب بچه هاشونن
حتی مادربزرگم
بعدم مامانم ۴۰سالشه ماشالله
توی خونواده ی ما اگه مادرجونم بفهمه مامانم نمونده پیشم اونا بهش حرف میزنن.میدونی چی میگم؟من از مامانم توقعی دارم که اون از مادر خودش داره و تا بوده و هست مادرا مواظب بچه هاشون بودن نه برعکس
اگه الان دوره ایه که مامانا عوض شدنو اعصاب و حوصله ندارن
بچه ها عوض نشدن؟
نمیدونم شاید من توقعم زیاده.بهش میگم دستش درد نکنه دیگه خوب شدم میتونه بره
به نظرم باید تنهایی سر کنم