توی شرایطی که من ازدواج دوم کردم پسرمم خیلی ترس نداشتن حامی رو داشت .پدرم فوت شده بود دایی و برادر بزرگم سکته و عمل باز قلب کردن و تقریبا اوضاع خونه افتضاح بود . ضمن اینکه شوهرم حدود ۸_۹ ماه وقت گذاشت تا پسرم باهاش کنار بیاد و جواب مثبت رو از پسرم گرفت درواقع . الانم با هم دوستن و پسرم خیلی بهش وابسته شده