انگار ارث باباشون رو خوردی اصلا نمیتونن مثل آدم نظر بدن نظر هاشون پر از عقده و خشمه
میگم با پارتنرم سه ساله دوستم خانواده ام راضی نیستن مجبورم بهشون دروغ بگم میرم پیش دوستم ولی برم پیش پارتنرم چیکار کنم بعدش عذاب وجدان میگیرم ولی چاره ی دیگه ای ندارم یعنی شما میرین پیش پارتنرتون که خواستگارتونم هست به خانواده راستشو میگین؟
خب حتما چیزی هست که مخالفن
جالبه بعد مثل خودشون رفتار میکنی بهشون برمیخوره و فورا نی نی یار تگ میکنن
اینا همون ادمایی ان که تو حضوری هم هستن و پر از عقده و حسادتن
چرا مخالفن؟ ایا دلیل جدی داره؟؟ و چرا پارتنر شما سعی نمیکنه دوباره با خانوادتون صحبت کنه که این شرایط سخت برای شماهم تموم بشه
اهل کتاب خوانی هستید گلم
نمیدونم چند سالتونه
به یکی که اطمینان دارین چه اعضای خانواده یا از دوستاتون اطلاع بدین دارین با فلان پسر فلان جا قرار میذارن و شماره تماس پسره رو بدین
هیچ آدمی ۱۰۰ درصد اوکی نیست
الان عذاب‌وجدان اینو داری که به خانوادت دروغ میگی و یواشکی میری؟
یکی اینجا در مورد تراز قلمچی گفته بود با خنده هم نوشته بود من همیشه تراز ۴۸۰۰ اینا بود دیگ رفتم زبان اونو ول کردم
نوشتم خب نخوندی دیگ اگه میخوندی بالا ۵ هزار بودی قطعا(من خودم میدونم قلمچی تراز دهیش چطوره )
کلی توهین به من به شعورم به نام کاربریم...حرفای رکیک و زشت...واقعا اصلا نمیدونستم چی بگم...چطور بنویسم ک خشمم خالی شه
تهشم سپردمش به خدا....
بعضیا عملا پیداست روانی هستن
کامنتم اوکی به مذاقت خوش نمیاد دیگ توهین کردن و حرف رکیک زدنت چیه بگو اشتباه میکنی مثل آدم!
