اول خودم بگم
رفتم دندون عقلمو نهفته بوده جراحي كردم تو شهر غريب چقد درد كشيدم خانواده شوهرم حتي يه زنگ نزدن حالمو بپرسن در صورتي ك با يه مريضي كوچيك از هركدومشون من حالشونو ميپرسم
شوهرم حتي زحمت نكشيده تو گروهشون بگه ميگه تو ادمي نيستي ك به اين چيزا احتياج داشته باشي
حالا هركي گوزش بپيچه ب من ميگه حالشو بپرس