2777
2789

سلام.بیاین میخوام ببرمتون به خاطرات و از تجربه هاتون استفاده کنم.

بگین روز خواستگاریتون کیا از خانواده شما و آقا داماد حضور داشتن؟؟؟؟

وسایل پذیرایی تون چی بود؟؟؟

برخوردها چجوری بود؟؟؟

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ما ھممون بودیم اون با پدر و مادرش پذیرایی ھم چون ما باغچہ ی بزرگ داریم تقریبا ھمہ نوع میوہ ایی بود 

دعا کنید خالہ بشم😢 ( ھفت ماہ فقط تا کنکورم موندہ روزی یہ ساعت سایت میام بیشتر اومدم تذکر بدین ممنونم دوستای گلم )
پدر و مادرم و برادرم  از طرف اونم پدر و مادرش جو خونمون خیلی استرس زا بود برادرم مخالف بود&nb ...

من برادر ندارم.اما اگرم داشتم و مخالفت میکرد بابام همچین با پشت دست میزد دهنش حالش جا بیاد

مامانش داداشش خودشش زن داداشش بودن. ما هم همه مون بودیم ماشالا🤣🤣🤣 پذیرایی هم چایی و شیرینی و میو ...

وای چه جالب.برای منم جمعمون همینطور میشه.دقیقا عین خواستگاری شما.

اما میگم زیاد شلوغ پلوغ نبود؟؟؟

من از خواستگاری خواهرم بگم

انقد استرس داشت که حتی قرنیزای دیوارم ده بار کهنه کشیده بود، حیاطو دوبار اب گرفته بود، صدبار ازم پرسید من کی بیام توو سالن؟ خوب پذیرایی کنیااااا،فلان نکنیااا

خلاصه دهنمونو سرویس کرد تا عقد کردن 😂😂

پذیراییم چایی و نسکافه و میوه و اجیل مغز بود با شیرینی نخودچی .  تاکیدم داشت که حتما شیرینی نخودچی باشه  

آدم ها تنها به مهر از هم برترند...

من تو اتاق زیارت عاشورا می خوندم از استرس یکی ام زنگ می زد رو گوشی شوهرم فوت می کرد وقتی اومدم بیرون و بعد رفتیم صحبت کنیم فکر کرد من بودم چون از قبل آشنایی با پدرم داشت و شمارش رو داشتم الان بهش می گم رو چه حسابی این فکر رو کردی؟😖😖😖😖

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792