من از خواستگاری خواهرم بگم
انقد استرس داشت که حتی قرنیزای دیوارم ده بار کهنه کشیده بود، حیاطو دوبار اب گرفته بود، صدبار ازم پرسید من کی بیام توو سالن؟ خوب پذیرایی کنیااااا،فلان نکنیااا
خلاصه دهنمونو سرویس کرد تا عقد کردن 😂😂
پذیراییم چایی و نسکافه و میوه و اجیل مغز بود با شیرینی نخودچی .  تاکیدم داشت که حتما شیرینی نخودچی باشه