منم چادریم و ارایش اینام ندارم زیاد
امشب رفته بودیم مراسم بعد تو راه برگشت شلوغ بود قرار شد با مادرشوهرم پیاده برگردیم، دوتا غذاها دستم بود، یکی دیگم گرفت مادرشوهرم شد سه تا
من داشتم میووردم، توراه حیثیت برام نذاشتن
یه پسره اومده بیخ گوشم میگه من غذا ندارم، یه غذا بهم میدی خانوووومی😑😑😑
موندم اخه خجالت نمیکشن دم مجلس امام حسین!!!