خیلی ناراحتم تنها پولی ک برا خرید جهیزیه داریم ۱۵تومنه ک ۱۰تومنش ۳ماه بعد میرسه دستمون با این وضع مملکت به این پول کوفت هم نمیدن واقعا نمیدونم چیکار کنم از دست بابام خیلی دلخورم پارسال وام ازدواج منو برداشت خرج کرد گفت موقع خرید جهاز میدم بهت الان ک میگم دستت ۶تومن داری بده بهم میگه قرض دارم از تو واجبه
من جاریم با 13 تومن رفت قشم جهاز خرید کم گرفت ولی شیک گرفت سرویس چوبش و قالیاشم شوهرش خرید خوشبحالش اینقدر خوشبخته منم بااین همه جهزیه و سیسمونی یه روز خوش ندارم اون حتی سیسمونی هم شوهرش گرفت بنظرم غصه این چیزایی که با پول میشه به دست اومد و نخور جوونی من داره تو رندگی یه مرد اشغال هدر میره هیچکارم نمیتونم بکنم این غصه خوردن داره
اخه شهرستان ما خیلی کوچیکه منم تنهایی ک نمیتونم جایی برم باید بابام بره اونم ک بگم قبول نمیکنه
بابات خودخواهه خیلی معذرت میخام
چندسالته؟
خودت شاغلی؟
خیریه خود عروس داماد میتونن برن قیمت ها خیلی کمتر از بیرونه
ایـن روزا تو ایـن اوضـاع بـد کشور اگه جهیزیه میخرین حواستون باشه عـکساشو اینـجا نذارین پز ندین شـاید یکی یتـیمه.یا شاید دستشون به دهنشون نمـیرسه. دل نسـوزونید خــدا می بینه نگـید به ما چه اوضاع خرابه لااقال خودمون بهم رحم کنیم
حالا لزومی هم نداشت بابات این طوری بگن ولی خب شما بغض نمیکردی به جاش میگفتی اشکال نداره باباجون من ...
تا یه مدت به ما دروغکی گفت ک وامت تو حسابته منم خیالم راحت بود ولی بعد ی مدت چک کردم دیدم از کارت مت زده ب حساب خودش بعدشم کلی با مامانم دعوا کردن اونم گفت دادم به قرضام ولی راستشو نگفت نمیدونم ب کی داده
من جاریم با 13 تومن رفت قشم جهاز خرید کم گرفت ولی شیک گرفت سرویس چوبش و قالیاشم شوهرش خرید خوشبحالش ...
الهی بمیرم برات عزیزدلم😢😢😢😢
حالا من میگم کاش من امکانات و رفاه داشتم حاضر بودم با شوهر بداخلاق زندگی کنم یا اینکه باز دوباره میگم کاش بچه سالم بود ولی شوهرم بداخلاق بود و امکانات و رفاه هم نمیخواستم
استارتر عزیز این چیزا اصلا مهم نیس جدیدا من با همسرم اختلاف پیدا کردم و میگم کاش اینقد وسیله نداشتم غصه ام شده پیدا کردن یه انبار که اینها رو توش جا بدم.یه کم صبر کن شاید اوضاع بهتر شد حداقل تابستون سال بعد عروسی بگیرین
مهدی جونم من دوشب قبل از رفتنت برات کلید ساختم با جا کلیدی قلب که دیگه پشت در نمونی وقتی من و آدلیا نیستیم تورو خدا فقط یه بار کاش از این کلید استفاده میکردی 😭مهدی یادته تولدت سال ۹۱ دم دانشگاهت بادکنک باد میکردم ماشینت رو تزیین کردم همه فکر میکردن خل شدم .مهدی جونم آدلیا دلش هوات رو کرده بیا و بهش بگو خدا اجازه داده دوباره بیای پیشمون و شبای سه نفره مون تا ابد تکرار بشه بیا تورو خدا😭😭
عجب هاااا.ای خداعصبی شدم اخه پول وامتم خرج کرده الان هم میده ندارم بدم.😫😫😫خدابه دادت برسه ...
به کی بگم چجوری بگم به عمه ای ک هر لحظه منتظر اینه زمین بخوریم و شاد بشن ابرومونو ببرن یا به عموهایی ک بگمم طرف برادرشونو میگیرن یاهم میگن شما اگه دارید بدید به ما...پدر بزرگام هر دوشون امسال کلی گندم فروختن اما خیلی نامردن یه قرون هم ندادن