که خانمه از مشهد رفته بودن توی یه خونه دو طبقه زندگی می کردن طبقه بالا 
خیالات برش داشته بود 
می گفت همسرم می اومد ولی انگار رفته بود 
نی نی هم داشت
انگار جن و پری می خواستن نی نی شو. بگیرن............
خیلییییییییییی هیجان داشت 
صبح دیدم تعطیله 
عین علاف ها دارم دنبال ادامه اش می گردم