ببین من مجرد که بودم وقتی دوستام از دعواشون میگفتن من همیشه تودلم میگفتم من عمرا بتونم این حرفارو تحمل کنم جدا میشم ولی الان دارم تحمل میکنم حرفای بدشو الان هم میگم اگه به خانوادم بی احترامی کنه یا منو بزنه میذارم میرم برای همیشه ولی میترسمـ از خودم که بازم تحمل کنم
اوهوم سخته من توعقدم البته ی ساله. متاسفانه طرف من ازاون نامردای روزگارن پدرشوهرم چتدین بار مکه رفته ولی الان داره سرمونو به خیال خودش کلا میزاره ی بار نگف دخترم من اوردم خونتون پسرموخاستم جمع وجورش کنم توحلال کن همه شهر میدونن چه دستمال کشی هستن منم میسپارم بخذا
چی بگم والا بشین باهاش حرف بزن باهم کنار بیاین واسه ساختن زندگی و درست کردن و تداوم رابطتون هر جفتتون تلاش کنید اگه واقعا میخواید باهم باشید اگرم ن ک همدیگرو اذیت نکنید و راهتونو از هم جداکنید ولی درصورتی ک هیچ راهی نمونده باشه و همه راهها ب بن بست رسیده باشه
اوووو من انقد فحش به خودمو مادرمو پدرم داده ک نگو انقد تحقیرم گرده جلو همه ی خانواده ش دیگه اعتماد بنفسی برام نمونده احساس میکنم همه ازمن بدشون میاد. انقد تحمل کردم و میکنم دوسشدارما ولی با فحشاش دارم. سرد میشم هی یادم میاد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
