نمييدونم رفته با كسي يا ن ولي كابوس ميبينم ب خدا شبا تا صبح نميخوام تا خواب نيينمش با كسي
بيرون رفتي چشمم فقط ب ماشيناس ببينمش
اينقدر حواسم پرته امروز پام موند زير چرخاي ماشين يكي
چون ي ماشين شبي ماشينشو ديدم اصن از دنيا قافل شدم وسط خيابون
وقتی به بلا هایی که سرم اورد فکر می کنم
وقتی ولم کرد
حتی از کارهایی که کرده بود پشیمون نبود
فراموش که نمیشه بخاطر سادگی خودم
ولی کمرنگ کمرنگ میشه
اگه از گذشته یادی کنم بخاطر دلتنگی نیست بخاطر حماقت و سادگی خودم غصه می خورم
من نه ولی اون تونسته
راستش اومدم اینجا به یه تعریف درست برسم! نمیدونم عشق دقیقا چیه اما اگر واقعی باشه فکر نکنم حتی لحظه ای فراموش بشه
میدونم گناهه اما هنووووز تو فکرشم وقتی یادم میفته که چجوری با لجبازی پسش زدم حالم از خودم بد میشه
هر چی خودم و آزار دادم نمیتونم فراموشش کنم خیلی سخته😢
اونم به اصرار خانوادش با دخترخالش ازدواج کرد که الان همچین حال و روز خوشی نداره
عشق من یکطرفه بود....سخت و نشدنی ۱ سال شد تا حسمو نابود کنم الانم یادش میافتم میگم حیف اون احساسم که نمی تونم با کس دیگه تجربش کنم
نه فراموش نکردم چون همسرمه 🤣🤣ولی به دور از شوخی یکی رو دوست داشتم در دوران جهالت پسر دوست بابام الان زن داره هنوزم رابطه خانوادگی داریم حتی خواستگاریم اومد ولی نشد البته اون زمان شوهرمم بود ولی به عنوان پسر عمه 😂😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
