این داستانی ک میگم راجب زنیه که ۲۰ سال باردار نمیشد و هر دکتری و دارویی و درمانی رو امتحات کرده بود ولی فایده ای نداشت و خانواده خودش و شوهرش ناامید شده بودند ولی زنه همچنان امید داشت
یه سال که عاشورا بود این پشت دسته هایی که میبرن داشت با خدای خودش رازونیاز میکرد که به خدای خودش با گریه گفت خدایا راضیم به رضات راضیم بهم بچه ای بدی که مثل حضرت ابوالفظل دست نداشته باشه
و چند ماه میگذره که زنه حامله میشه و یه پسر دوقلو خدا بهش میده ولی تو سونوگرافی مشخص میشه که دوتاشون دست ندارن
واقعیه؟
میره خونه همه خانوادش ناراحت بودن و میگفتن بچه هارو باید از بین ببری بچه ای ک دست نداشته باشه به چه دردی میخوره ولی زنه میگه نه هرگز اینکارو نمیکنم من از خدا خواستم و خدا حاجتمو بهم داده بدنیاشون میارم
🙄🙄🙄🙄😓😓😓😓😓😓
واقعیت داره؟
چند ماه دیگه زنه میره برای سونوگرافی اخرش اونجا مشخص میش بچه ها دست داشتن ولی دستشون پشتشون مخفی شده بوده جوری ک سونوگرافی تشخیص درست نداده بوده و بچه هاش صحیح سالم بدمیا میاد الان اسم یکیش حسینه اسم یکیش عباس 😍😍
چند سال پیش شنیدم که اینجوری شده بوده ...این داستان کیه؟
خوشبحالش که اینقد دلش پاک بود اون خانم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
