شوهر چسبيده به خواهر

استارتر بنظرم از حالا باید دم خواهر و مزاحمای دیگه رو بچینی وگرنه مثل منی همیشه

اره والا وای ازاین قوم ظالم😂😂😂😂

با این وضع ازم میخوان هی خم و راست شم براشون ولی من چرتم حساب نمیکنم 

وای عزیزم کاملا درکت میکنم شوهر منم دقیقا همینطور بود هم دوران عقدمون که ی سال بود هم تا یکسال بعد ازدواج باورت میشه ما یا بار تنها جایی نرفتیم همیشه هم سر این موضوع دعوا داشتیم منم همیشه ی جور به خواهرشوهرام حالی میکردم که دوست ندارم اینجورمیکنین دوست دارم تنها باشیم خلاصه خیلی سختی کشیدم مادرشوهرمم حرف حرف اون بود کلا هرچی میگفت شوهرم بی چون و چرا میگفت چشم مادرشوهرم نمیذاشت جایی تنها بریم میگفت چرا دختر مردمو ببری خواهرتو نه تا اینکه ی سال بعد ازدواجمون مادرشوهرم مرد الان خداروشکر خیلی خوب شده خیلی هم پخته شده اونموقع بچه تر بود الان حرف حرف منه بدون اجازم آب نمیخوره ولی یاد اون روزا میفتم قلبم درد میگیره روزایی که میتونست خیلی خوب باشه و از دستمون رفت 

ملایری هستی؟؟

دختر خوب تو عقد انقدر دمه دستشی 

خوب دیگه عروسی واسه چتونه؟؟؟

من باشم یک لحظه هم پیشش واینمیسم 

وای چقدرپروووو

اینایی که میگی رو ما خیلی وقته درگیر هستیم بهترین چاره بی تفاوتیه هر چی بیشتر حساسیت بخرج بدی شوهرت حساستر میشه 

بی تفاوت باش، با شوهرت قهر و دعوا نکن واسه این چیزا، دائم تو عقد دم دست شوهرت نباش بذار دلش برات تنگ شه اونوقت به حرفات بهتر گوش میده

استارتر محلش نذار رفتی دیگه نه اس نه زنگ اگرم اون تماس گرفت سرد و بی محل باش خودش اشتباهاشو میفهمه اونطوری

آره خب من خودمم تو عقد رابطه کامل داشتم ولی به نظرم خواهرشوهرت شوهرتو پر می کنه بهترین کار اینه بی محلی کنی برو خونه بابات ی مدت به خودت برس خودتو سرگرم کن بزار بیاد اصرار کنه برای برگشتنت اونوقت توام شرط بزار براش

وای وای وای من یه بار رفته بودم دکتر بعد حال روحیم افتضاح بود به شوهرم گفتم الان که از سرکار میای بیا سمت مطب دنبالم که بریم یکم بگردیم قصد داشتم باهاش صحبتم بکنم وقتی اومد دیدم دختر خواهرشوهرم تو ماشینه ۱۲ سالشه ولی ماشالا خبر بردنش عالیه وای کارد میزدی خونم در نمیومد چون واقعآ اون موقع اوضاع روحیم خراب بود و احتیاج داشتم باهمسرم صحبت کنم 

یبار دیگه هم قبل اینکه به من بگه با دختر خواهرشوهرم هماهنگ کرده بودن برن شب گردش بعد با من تماس گرفت شب اماده باش هرچی هم لازمه بردار و اماده کن بریم بیرون منم گفتم چون اول با من هماهنگ نکردی اول میپرسیدی من شرایطش دارم یا نه اخه من همون روز پریود شده بودم حالم بد بود واسه همین گفتم من نمیام خودتون برین حالا اگه عقد بودم یه چیز ولی چون عروسی کردم باید قبلش به من میگفتی با بودن دخترخواهرش مشکل نداشتما اصلآ ولی گفتم اول باید خبرم میکردی

از اون موقع واسه هرجا اول از خودم میپرسه بعد میگه به کسی بگیم بیاد یا خودمون بریم

هر چی حساس تر نباشی عصاب خودت اروم تره

رروغن حیوانی عزیزم اونی که من دوس دارم

فردا وقت زایمانته