دختر دومی من کلا ادبیات خاص خودش رو داره فعلهای جدید خلق میکنه . یبار پای تلوزیون خوابیده بود خواهر بزرگترش اومد گفت آجی منم کنارت بخوابم کارتون ببینیم ؟؟دختر کوچیکم گفت نه 😡خواهرشم قهر کرد رفت . بعد دلش براش سوخت داد میزد بیا بیا زاررریدم زاررریدم 😂😂😂😂منظورش این بود میذارم پیشم بخوابی 😄 دیگه اینکه پزیدی یعنی پختی .😊