2777
2789
عنوان

حس میکنم برادر همسرم در خطر انحراف تو سن کم هست

| مشاهده متن کامل بحث + 720 بازدید | 80 پست

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

رابطه یک خانوم سی ساله با برادرشوهرشما که هفده سال داره هیچ توجیه منطقی نداره  پس ادامه این ارت ...

درسته. ولی بنظرم کار از مشاوره گذشته باید خودمون یه کاری کنیم دور شن از هم. زنه ول کنش نیست.

کاش این ماجرا هم ختم به خیر بشه

اره واقعا ایشالله البته دایی بزرگ من گردن کلفته رفته بود باج به زنه داده بود گمشه بره خداروشکر اونم گم شد ولی جیب داییمم زد دیگه 😁😁

دوستان ممنون میشم برای برآورده شدن حاجتم یه صلوات بفرستین  الهم صل علی محمد و آل محمد  
درسته. ولی بنظرم کار از مشاوره گذشته باید خودمون یه کاری کنیم دور شن از هم. زنه ول کنش نیست.

چرا شما کاسه داغتر از اش شدین؟؟ پدر مادر نداره همسرت؟؟؟

معنیه زندگی رو وقتی فهمیدم که وِستــا ی  نازم به دنیا اومد...و مـــادر شدم
خدا بخیر بگذرونه اینجوری ک شما میزنید این وسط یکی نمیره خوبه

بزنه بکشدش راحت شیم 😁😁😁عاشق دعوام 

دوستان ممنون میشم برای برآورده شدن حاجتم یه صلوات بفرستین  الهم صل علی محمد و آل محمد  

این موضوع هم دردناکه هم خنده دار.

به نظر من تو خونه بزارید مواد بکشه ازادی بهش بدین دیگه سمت اون زن نمیره

من همونیم که ناخواسته باردار شده بود🥴 تمام آینده رو فقط برای پسرش برنامه ریزی کرده بود و نمیتونست عضو جدیدو بپذیره😓 افسردگی گرفته بود هیچ جوری با بارداریش کنار نمیومد😖 دنبال دارو و روش های سقط بود😭،الان همون جنین ناخواسته به دنیا اومده 😊یه دختر به زیبایی و سفیدی فرشته ها🥰.اون روی شوهرمو با اومدن دخترمون بعد از ۸ سال زندگی مشترک تازه دیدم 😆جوری قربون صدقه ی دخترمون میره و تو آغوش میگیرتش که باورم نمیشه این مرد همون شوهر  خجالتی و کم عاطفه است که  به زبون اوردن احساساتش خیلی براش سخت بود😮،باشه. هر روز میگم خدایا هزار مرتبه شکرت که این فرشته کوچولورو به ما دادی(مادر بزرگ یکی از شاگردای دوسال پیشم بعد از دوسال بی اطلاعی از هم خواب دیده بود توی تاریکی توی یه خونه چراغ سبز روشن بوده از ادما میپرسیده این خونه کیه بهش میگفتن خونه خانم معلم طاهاست.مادر بزرگ طاها صبح بلند میشه به دخترش زنگ میزنه میگه مامان امروز حتما به معلم پسرت زنگ بزن احوالشو بپرس این خوابو دیدم حتما چیزی هست.تو اوج ناراحتی من و تصمیم جدیم برای سقط این خانم با تعریف کردن خواب مادر ساداتش منو از حماقتی که میخواستم بکنم منصرف کرد.دعای خیرم همیشه بدرقه راه عزیزان مادر بزرگ طاها خواهد بود.🌹💝(اگر به قدر یک جمله تونستید کسی را از خواب غفلت بیدار کنید دریغ نکنید شاید یک جمله شما زندگی بخشید به کسی💝💝💝💝) )الهی لحظه لحظه ی  زندگی تک تکتون  پر از اتفاقای ناخواسته شیرین و پر از ارامش مث شیرینی اتفاق ناخواسته ی ما باشه.        خداوندا به اندازه تمام هستی شکرت .                    
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792