واقعاااااا چرا
منم نمی دونم آفتاب از کدوم ور دراومده جاری جانم امروز اومد خونمون دعوتمون کرد برا شام
خیلی حسودن همش رقابت میکنن،جاری من اصلا بچه نمیخواست تا من باردارشدم اونم باردار شد
همه از جاري هاشون مينالند، من از عروس هاي جاري م
جاري م رو حريفم ولي از پس عروساش برنميام
خب واقعا همشون که اینجوری نیستن.
منم جاریم خیلی حسوده و اصلا نمیشه پیشش حرف زد صد برابر میکنه و همه جا پخش میکنه
البته بعد ۸ سال بهتر شده چون شوهرم داداش خودشو برده سر کار دیگه خیلیییی بهم احترام‌میزاره خیلی بهتر شد اوضاع😊😊
جاری بزرگه من خیلی خوبه. مثل یه دوست صمیمی و دلسوزه. ۷ ساله با هم هستیم هر روز هم با هم تلفنی صحبت میکنیم شاید روزی دو بار!!!تو بارداری هام مثل خواهر منو جمع و جور کرد و هوام رو داشت. خدا پدرش رو نگه داره
ندارم😎
نه خواهر شوهر
نه جاري
فعلا تك عروسم ولي در آينده دوتا جاري نصيبم ميشه
بستگی به شخصیت طرف داره. خوب باشه یا بد
منم از اول با جاریم سر سنگین بودم کلا با هم ارتباط نداریم اینجوری خیلی راحتترم
من فعلا ندارم ولی بره بمیره اگه خوشگل باشه😢
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
