وای شوهر من بود میکشت داداششو.اصلا اجازه نمیده کسی بگه بالا چشمت ابرو ولی بازم بیشعورن ادم نمیشن
خدابهت صبر بده معلومه خیلی بیشعورن بسپارش ب خدا
میتونی شکایت کنی ازش اعصابم خرد شد بخدا حیف خودتو بچه بی گناهت خدا لعنتش کنه
شوهرم هم کتکش زد نمیگم نزد ولی حدود 7 یا 8 نفری که باهامون بودن همه شوهر منو گرفته بودن. پیغام فرستاد مادر شوهرم که اگه پدرم و شوهرم به برادر شوهرم دست بزنن ازمون شکایت میکنن.موقعی که این اتفاق افتاد من خواستم برم شکایت کنم اما بابا و مامانم نزاشتن من باردار بودم بچه مم سقط شد داغونم داغون
شکایتشونو پیش خدا کن ک خدا بزنتش هرچقدم ک شما مقصر بودی بلاخره باردار بودی نباید دست روت بلند میکرد اصلا ب چه حقی
خیلی واقعا انسان نیستن. موقعی که خونه خودمون بودیم خانواده شوهرم سه بار حتی برام دعا هم کرده بودن گذاشته بودن تو خونه مون و هر بار تو خونه تکانیهای قبل عید پیدا میکردم تو اسباب کشی که داشتم به خونه جدید مون لباس پاره پاره شدمو هم پیدا کردم
بخدا منم دلم از بی محلیاشون بی احترامیاشون خونه فقط میگم خدایا بزار تو کاسه خودشون تابفهمن چقدر سخته
نمیدونم یعنی خوب میشم یعنی دوباره اون آدم سابق میشم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
