میگم ک کلا فک کن تو خونه وجود نداره
برا من ک جواب داده بعضی وقتا له له میزنه باهام حرف بزنه ولی من نیگاشم نمیکنم ی اشتباهی ک کردم امروز از غذایی ک درس کرده بود خوردم اخه خیلی گرسنم بود جون نداشتم ی چیزی درس کنم بعد اومد پیشم نشست قاشق دومو نذاشتم دهنم ک شروع کرد غرزدن ک هی میری بیرون و باشگاه و کلاس . نمیمونی خونه کار کنی (حالا خداشاهد من هیج بچگی نکردم همیشه وردستش بودم آبم من میدادم بهش تازه همین الانم تمام کارامو خودم انجام میدم و از غذایی ک میپزه نمیخورم ظرفامو میشورم گاهی گردگیری میکنم و جارو و شست و شو ولی بازم طلبکار حتی اگه خونه برقم بزنه دلش میخواد من فقط توخونه بشینم کلفتی کنم اون بره ب پیشرفت . گردش و تفریحش برسه😔)خلاصه منم قاشقو پرت کردم تو بشقاب و داد زدم سرش . بردم ریختم شستم گذاشتم سرجاش و اومدم تو اتاقم
هعی خدا همه مامان دارن ما دشمن داریم از مامانم شانس نیاوردیم حیف اسم مامان