من چندسال پیش بازاریاب بودم.کارت تبلیغاتی بود کارم.رفتم یه مغازه پارچه فروشی خودمو معرفی کردم گفتم این کارتای شرکته.ببینیدشون اگر مایلید.شاگرد مغازه ازم گرفتشون و تک تک داشت نگاشون میکرد.چندتا مشتری هم بودن داشتن نگاه میکردن.صاحب مغازه یه آقای میانسال بودکارتا رو از پسره کشید انداخت جلوم همشؤن ریختن گفت برو بیرون نمیخوایم با حالت داد.همه برگشتن نگام کردن.تا خم شدم و برشون داشتم بغضم گرفت ولی به رو خودم نیوردم.الان کارخوب پیدا کردم.خیلی دلم میخواد تلافی کنم حال مردکو بگیرم.اون موقع خیلی کم خجالتی بودم کاری به ذهنم نرسید
الان شما چه کاری به ذهنتون میرسه؟
مغازشو اتش بزن😂
میشناسدت مگه ؟
برو مغازه اش جلو بقیه از جنساش ایراد بگیر
یا ابلفضل خوبه میگی چند سال پیش،میدونم شاید غرورت بد شکسته ولی بسپارش دسته خدا بد غرورشو مبشکنه،مگه دیوانه ایی خودتو درگیر اون بی شخصیت بی همه چیز میکنی
بسپرش به خدا
عززززیزززممم اینا پیش میاد دیگه ،کینه رو از دلت بنداز دور
برو خودتو معرفی کن بگو ازت ممنونم بخاطر رفتار دور از شخصیت اون روزت من تمام تلاشم رو کردم و الان تو جایگاهه خوبی هستم تا مجبور نباشم به خاطر یه لقمه نون حلال جلو بی وجدانی مثل تو سر خم کنم
بهترین پیشنهاد مال بچه خان بود👌😂
عزیزم ول کن خودت میگی چند سال پیش بوده یه آدم غریبه اصلا ارزش نداره
الان بری شاید یه برخورد خیلیییی زشت تر بکنه دعوا بشه
ببخش ادمارو خودت بیشتر آرامش داری....
شاید اون موقع ک دلت شکسته خدا توجه ای کرد تو کار الان موقع شدی هیچ کارش نداشته باش گذشت از بزرگانه
خب الان کارت چیه به اون آدم مربوط میشه؟
بنظرم خانم میترا راه حلش بسیار خوب و منطقیه.طرف شرمنده هم میشه.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
