بیخیال شو.. از الان ک نامزدی بخوای تو دنبال همه کارا بری فردا سرخونه زندگیت میخوای هی حرص بخوری.
بیخیال باشو از لحظه های باهم بودنتون لذت ببر و اصلا به هیچی فکر نکن. بهش بگو باشه من بیخیالم پس میسپرم به خودت دگ خیالم از همه چی راحته ک تو دنبال کارا هستی.
چندوقته نامزدین؟ مگه روز بله برون تاریخ تقریبی عروسی رو مشخص نکردین؟
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
شایدم از قصد خودشونو بی خیال نشون م9یدن ک تو کم بیاری باباتو ضامن کنی. اصلا واسه خودت دردسر درست نکن. ازاونم ریلکس تر شو و فقط به خوشگذرونیت فک کن. بزار تعجب کنه بفهمه همچین خبرایی نیست.. اون وقت خودش میره دنبال کارای وام
ببین حق داری آدم اذیت میشه وقتی نامزدی طولانی میشه سخته، ولی سختی الان رو حتی حرف مردم رو تحمل کن تا همسرت مسئولیت پذیر بشه و به امید شما و خانواده ت نمونه.
بزار نشنون....زیاد خودتو زیر بار مسئولیت نبر....حتی اگه دوسال دیگه هم نامزد موندی هرگز زیر بار این کار و زندگی کردن با مردی که سردی و گرمی ندیده نرو....بزار اول یکم سفت و بست شه....یاد بگیره مسئولیت پذیری رو بعد....با همچین اخلاقی که داره بخچای عروسی کنی خونه بابات که سنگین تری
بنظرم فعلا هیچی براش نفرست، حرفی هم نزن چون بدتر لج میکنه، اگه حرفی از وام زد بگو من تلاشمو کردم خودت یه فکری کن قاطع هم بگو پدرم نمیتونه ضامن بشه بهانه بیار که چون چندبار ضامن شده دیگه نمیتونه.
آخه قراره بابام اینا تابستون برن یه شهر دیگه نقل و مکان کنن من خودمو دارم جر میدم که عروسی کنیم دور ...
اون نگران دور شدن از تو نیست بعد تو داری خودتو جر میدی؟؟؟همین کارات باعث شده خودشونو دست بالا بگیرن...یکم به خودت بیا....الان اونه که باید خودشو به اب و اتیش بزنه تا تو دور نشی....اتفاقا نکن...بزار یه مدت ازش دور شی.... قشنگ حساب کار دستش بیاد....الان چون ور دلشی نمیفهمه