خب بله ولی طبق تحقیقی که من کردم محل و عمق تزریق متفاوته و اسپاینال برای زایمان طبیعی انجام میدن حالا اینکه چه جوری نمیدونم بگذار اگه لینک مطلب رو پیدا کردم میگذارم
دکترم هم بهم گفت اسپاینال یا اپیدورال کدوم رو میخوای
سلام . ببینید تو هفته ۳۹بودم روز دوشنبه بود که من برای چکاپ هفتگی رفتم . گفت بذار معاینه هم بکنم . برای اولین بار بود . گفتم اتفاقا از صبح یه دردایی دارم . معاینه کرد گفت دو فینگر شده یه کمم خونریزی داری . برو خونه دوش بگیر برو بیمارستان . دیگه من چون حالم خوب بود ۶ عصر رفتم بیمارستان بستری شدم. از نه شب دردا هر ده دقیقه یه بار میگرفت و ول میکرد .تا صبح خوابم نبرد از درد . طرفای ظهر به ۶ سانت رسید که رفتم اتاق مخصوص . ساعت ۱۲ دیگه ۷ فینگر شده بود و دردام خیلی زیاد بود که متخصص بیهوشی اومد گفت بشین لب تخت . تزریق رو توی کمر انجام داد یهو کلیییی کمتر شد . خودش گفت تا هفتاد درصد کم میشه حدودا . واقعا هم کم شد . من بعد تزریق هم راه میرفتم تو اتاق و همسرم ماساژ میداد کمرمو . حوالی ساعت ۱ کیسه اب رو پاره کرد دکترم . البته امپول فشار نگرفته بودما ! کلا همه چیز طبیعی میخواستم پیش بره . از ساعت دو و نیم دردا دوباره اوووج گرفت واقعا سخت بود . میتونستن دوباره تزریق کنند ولی نکردن .اینو بعد زایمانم گفت دکترم ! گفت دیدم حیفه داری خوب پیش میری😐
خلاصه قسمت خیلییی سختش یکربع اخر بود . واقعا دردای بدی بود که دیگه داشتم از بچه دار شدن پشیمون میشدم 😂😂 راس ساعت سه به دنیا اومد . یهو همههه ی دردا کات شد .
خاطره زایمان گفتما 😁😁
طی اون دردا فقط تنفس درست و جیغ و داد نکردن الکی کمکتون میکنه . اروم باشید . درد داره ولی شیرینه .
من اصلا نیاز به برش پرینه هم نشد برام . بعد زایمان دوست داشتم خودم از اتاق بیرون بیام انقدر که دیگه درد نداشتم ! فقط بی حال و خسته بودم که گفتن نه باید با ویلچر بری اتاق😊
من تصورم این بود که مثل مامانم فوقش دوساعت طول میکشه زایمانم ولی خوب واقعا فرق داره هر ادمی . شب تا صبح از درد خوابم نمیبرد و هی میله های کنار تختو میگرفتم محکم ولی داد نمیزم اصلا .
فقط یکربع اخر خیلی داد زدم 😂😂 ولی خوب سعی میکردم تا حد ممکن اروم باشم و درست نفس بکشم.
خداییش خیلی کادر مهربونیم داشتن اونجا . الان میشنوم که هی میگن هزار تا ماما میان بالا سر ادم کلی دست میزنن به ادم تعجب میکنم .
کلا برا من یه صحنه دکترم کیسه اب رو ترکوند و یه بارم یکی از ماماها گفت یه زور دیگه بزنی بچه بیرون میاد، اون لحظه یه فشار خیلییی کم به شکمم اورد . همین .
اره مال من طولانی شد چون زایمان فیزیولوژیک بود دیگه . بدون هیچ دخالتی و بدون امپول فشار حتی . البته واقعا ادما فرق دارند . دوست من زایمان اولش تو مهمونی دردش گرفت ، رسید بیمارستان نیم ساعته بچه ش دنیا اومد 😁
من پریودام درد نداره نمیتونم نظر بدم .
ولی یکربع اخر حس میکردم استخونای لگن دارن جدا میشن از هم 😓
خداییش قسمت سخت زایمان همون نیم ساعت اخر بود . من انقدر حساسم که حتی صورتمو از ترس درد بند نمیندازم ولی در مورد درد زایمان خودمو قانع کرده بودم که میتونم تحمل کنم و برای خودم و بچه م بهترین روشه .
اتفاقا من خیلی راه میرفتم . نرمش و پیاده روی و ورزش روی توپ خیلی کمک میکنه .
امادگی بدنی برای زایمان طبیعی خیلی مهمه .
اون دوستم اینجوری بود دیگه .نمیدونم چرا ولی هر کس تو زایمان شرایطش فرق داره.
