مثلا یه روز که ما رو دعوت کرده بود پشت سرمون گفته اره من میدونی چقد خرج کردم اومدن خوردن رفتن ...
وووای چه زشت به روش بیار👹
❤دختر فروردین عاشق پاییز...جنوبی وخونگرم❤الان دقیقا اونجاییم که فریدون مشیری میگه: رک بگویم از همه رنجیده ام😔 ازغریب و آشنا ترسیده ام ❌بی خیال سردی آغوشها🫂 من به آغوش خودم چسبیده ام🤰
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من در مورد کادوی روز زن که شوهرم تو عقد بهم داده بود با دوست صمیمیم درد دل کردم شب که با شوهرم رفتم بیرون منو رسوند خونمون رفت گوشیم تو ماشینش جا موند برده بود خونه همه ی پیامارو خونده بود😖😖😖😖😓😓😓
. خدایا تو این 3ماه که نمیخوام باردار بشم لطفا معجزه نکن با وجود جلوگیری هم باردار بشم.. با تچکر دیدم که میگما ...... (عشقم کوچولوی من چه زود مارو ترک کردی ... مگه نمیدونستی بری از غصه دق میکنم😭😢)
بله متاسفانه خیلیم جا نخوردم چون بی ادبی بی تربیتی و بی اصالتی و ریاکاری و نقاب داشتنش و بی عفت کلامیش و بددهنیش رو حتی توی فصای مجازی قبلا بهم ثابت کرده بود وطبعا از کوزه همان برون تراود که دراوست
کاره خیلی بدی کردی حتی بدتر از دزدی شاید اون خانم چت خصوصی خانوادگی داشته شما حق نداشتی بری داخل گوشیش چطور وجدانت این اجازه رو داده ؟ الان شما خوشت میاد چت های شما هم با خانوادت خونده بشه؟
سه چهار سالی میشه دیگه حرف نزدم باهاش خودشم نمیدونه قهرما فقط سرسنگین شدم اونم دیگه چیزی نگفت😒ولی با اون دختره هنوز حرف میزنم به روی خودم هم نیاوردم کلا
وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....
من در مورد کادوی روز زن که شوهرم تو عقد بهم داده بود با دوست صمیمیم درد دل کردم شب که با شوهرم رفتم ...
وای واسه منم اینجوری شده راجع به خواستگار دوستم و ظاهرش چت کرده بودم باهاش بعد شوهرم دید. شوهرمم حساسسسسسسسس 😂😂. سه ماه طول کشید تا اوضاع عادی شد. تازه من اصلا تعریفشم نکرده بودم
یه دوست نامردم داشتم صمیمیترین دوستم بود.کلی پشت سر یکی از دوستای مشترکمون به من پیام داد من فقط یه کلمه گفتم آره امروزم سرکار منو خیلی خسته کرد اصلا رعایت نمیکنه!! رفته بود اسکرین شات پیامارو برا اون فرستاده بود