وقتی از دکتر برگشتیم تو اشپزخونه گریه میکردم بی صدا خونه دایی شوهرم اتاقش چسبیده به اشپزخونه دیدم دختر داییش میگه کاری نداره که یه زن دیگه بگیر دنیا به اخر رسیده همسرمن داد زد گفت اگه حاملش نکردم😑
پسرقشنگم زودتر بیا من و بابا و هستی کوچولو منتظر اومدنت هستیم هیمن مامان😍😗......
عزیزممممممم. درکتون می کنم. خیلی سخته. ولی ناراحت نباش. اتفاقیه که افتاده. من با همین حرف ها خودمو آ ...
دستاش مشکل داشت cleanch hands بود.از پزشکی قانونی مجوز گرفتیم با کلی دردسر تا سقط کردن.امینو سنتز هم دادم مشکل ژنتیکی نداشت خدا رو شکر.روزی که واسه تعیین جنسیت رفتیم دیدن.اول گفتن دختر انقد خوشحال شدم از خوشحالی گریه میکردم بعد همه جاشو میگفت سالمه و نرماله هی میپرسیدم دستاش خوبه انگشتاش هست هیچی نمیگفت دکتره.بعد دیگه گفت مشتشو اصلا باز نمیکنه مشکل داره سقط کن تو یه لحظه هم خوشحال شدم هم دنیا رو سرم خراب شد.جونم تموم شده این هفته از غصه.
چند تا دکتر دیگه رفتم و گفتن اگه بعد از دنیا اومدن با جراحی حل شه سقط نکن.پیش جراح فوق تخصص کودکان رفتم همشون گفتن خوب نمیشه بعدشم.حتی بعضی انگشتاش اصلا بند انگشتاش نبود.